روانشناسي و فقه الحديث - صفحه 53

بررسى كرده, آيا قابل تعميم است يا نه و موارد مشتركى بين اينها پيدا مى شود يا نه؟ همين طور, بايد بتواند اعتماد بچه هاى مورد مطالعه را هم جلب كند و از راه هايى وارد شود كه اينها نترسند… تا مى رسد به يك سرى عوامل مشترك در مورد اين كه چرا يك نوجوان, سيگارى مى شود.
من قبلاً در يك شورايى در قوّه قضائيه به نام «كميسيون پيشگيرى از وقوع جرايم» عضو بودم و الآن نمى دانم چرا تعطيل شده است. اعضاى اين شورا را رئيس قوّه قضائيه انتخاب كرده بود. در جلسه اى بحث تصادف ها بود. شما مى دانيد كه ما در ايران, ده برابر و به گفته معاون اداره راهنمايى و رانندگى, پانزده برابر نُرم بين الملل (يعنى رقم عادى غير قابل اجتناب), تصادف هاى رانندگى منجرّ به مرگ داريم, كه خيلى زياد است. بررسى شد و روشن شد كه هشتاد درصد از علل اين تصادف ها, عوامل انسانى است, نه عوامل ديگر (مثل: عريض نبودن جاده ها يا كهنه بودن قطعات ماشين و…). چند جلسه اى قرار بود كه در همان كميسيون, در اين مورد, بحث شود. ما يك دسته راه كارهايى از همين كشورهاى غربى آورديم كه ببينيد آنها در مسئله جلوگيرى از تصادف ها چه كرده اند. پارسال در نمايشگاه بين المللى كتاب, دو سه جلد كتاب انگليسى درباره روانشناسيِ تصادفات, عرضه شده بود.
آيزِنك, در كتاب واقعيت و خيال در روانشناسى, همين مسئله را مى گويد كه يك سال در افريقاى جنوبى قبل از ماندلاّ ـ كه انگليسى ها مسلّط بودند و همان مكتب روانشناسى انگليسى حاكم بود ـ, تصادفات نسبت به چند سال قبل, زيادتر شد. گروهى از روانشناسان دانشگاه, زير نظر خود آيزنك, مأمور شدند كه اين قضيه را بررسى كنند. آيزنك, يك آزمون دارد كه به «تست شخصيت آيزنك (BPI)» شهرت دارد كه ما هم در ايران, از آن استفاده مى كنيم. او در اين تست, چهار چيز را مى سنجد, از جمله درونگرايى و برونگرايى را. اگر شخص در اين تست, از يك حدّى از برونگرايى بالاتر برود, شخصيّتش برونگراست. برونگرايى, يك بيمارى نيست; يك امر شخصيتى است; مثل اين كه مى گويند سعدى برونگراست و حافظ, درونگرا. انسان هاى برونگرا,

صفحه از 59