پژوهشهاي حديثي در قرطبه در قرن پنجم هجری - صفحه 194

توجّه او به حديث در عهد مُرابطيان, نكته قابل تأمّلى است. به علاوه, تا كنون درباره ديگر شخصيت هاى برجسته اين دوران, پژوهش هايى انجام گرفته است.

دورنماى مباحث

همان طور كه گفته شد, مؤلف, با توجّه به اين انگيزه هايى كتاب خود را در دو باب, مشتمل بر هفت فصل تنظيم كرده است. در اين جا به طور خلاصه به مباحث مطرح شده در كتاب, اشاره مى كنيم.

باب اوّل

عنوان باب اوّل, «نهضت حديثى قرطبه در قرن پنجم هجرى» است و شامل پنج فصل است.
فصل نخست اين باب, گفتارى است درباره وقايع سياسى, اجتماعى و فرهنگى اين دوران, از لحاظ ارتباط مستقيم اين وقايع با موضوع پژوهش.
تقريباً در اواسط قرن پنجم, اندلس و خصوصاً قرطبه, دو مرحله از تحوّلات سياسى مختلف را پشت سر مى گذاشت: تحوّلات مربوط به حكومت پادشاهانى چون عبدالرحمان ناصر, مستنصر و منصور, و بعد از آن, حوادث ديگرى چون تغيير حكومت ها, درگيرى ها و آشوب هاى اجتماعى و…
مؤلف, در ادامه اين فصل و نيز در فصل دوم كتاب, به موضوع حوزه هاى درسى قرطبه و ميزان تأثيرپذيرى آنها از تحوّلات, سخن گفته است و به اين سؤالاتْ پاسخ مى دهد كه: با توجّه به حمايت خلفاى امويِ اندلس از علوم حديث, فرجام اين نهضت حديثى به كجا انجاميد؟ مهم ترين ويژگى هاى آن, چه بود و به چه موضوعاتى بيشتر پرداخته مى شد؟
به گفته نويسنده, در اين هنگام ـ كه دوران خلافت ناصر و مستنصر بود ـ, قرطبه از جهت علمى, پايگاهى براى برپايى مجالس علمى و تعظيم و تكريم علما شده بود, به حدّى كه از نظر شهرت, با مراكز علمى بغداد و بصره, همدوشى مى نمود; امّا طولى نكشيد كه با حمله وحشيانه بَربَرها, اين كانون گرم, از هم پاشيد و دستِ روزگار, علما و انديشمندان بسيارى را گرفت, به طورى كه احمد بن بريل مقرى در شوال سال 400 و ابن حباب احمد بن محمد بن

صفحه از 199