سويي، حاصل انديشههاي كمال طلب اين بزرگان است كه ذهن آنان از زلال فرهنگ غني اسلامي ـ ايراني سيراب شده است و از سوي ديگر، شرايط نامطلوب اجتماعي و سياسي روزگار، آنان را متوجه دنيايي متفاوت با جامعهاي كه در آن زندگي ميكنند، نموده است؛ دنيايي كه در آن همه چيز در حد اعلاي كمال است.
به هر روي، آنچه بيش از همه در اين جوامع آرماني به چشم مي آيد، قانونمندي آنهاست. در اين جامعهها، زميني يا آسماني، همه چيز رنگ وضوح و روشني دارد. روابط مجهول و پنهاني، قوانين دست و پاگير با قرائتها و تفسيرهاي مختلف و چندگانه، رفتارهاي متضاد و متناقض و انديشههاي مبهم و مشكوك وجود ندارد. بيشتر اين جوامع بر پاية اصول حكمت، عدالت و برابري، هماهنگي، محبت، صداقت، خدمت و فراواني نعمت استوارند.
خواجه نصير در تعريف خود از مدينة فاضله به برخي از اين صفات اشاره ميكند:
مدينة فاضله اجتماع قومي بود كه همتهاي ايشان بر اقتناي خيرات و ازالت شرور مقدر بود، و هر آينه، ميان ايشان اشتراك بود در دو چيز: يكي آرا و دوم افعال. اما اتفاق آراي ايشان چنان بود كه معتقَد ايشان در مبدأ و معادِ خلق و افعالي كه ميان مبدأ و معاد افتد، مطابق حق بود و موافق يكديگر، و اما اتفاق ايشان در افعال چنان بود كه اكتساب كمال همه بر يك وجه شناسند و افعالي كه از ايشان صادر شود، مفروغ بود در قالب حكمت، و مقوَّم بر تهذيب و تسديد عقلي و مقدر به قوانين عدالت و شرايط سياست، تا با اختلاف اشخاص و تباين احوال غايت افعال همه جماعت يكي بود و طرق و سِيَر موافق يكديگر. ۱
با مقايسة خصوصيات مدينههاي فاضله و آرمانشهرهاي مختلفي كه حكما و فلاسفه طرحريزي كردهاند، به پارهاي ويژگيها برميخوريم كه تا حدودي بين همة اين جوامع مشترك است. در اين بخش از گفتار، به بيان اجمالي برخي از آنها ميپردازيم.
2. مهمترين ويژگيهاي آرمانشهر حكما و فلاسفه
احتياج، مولد اجتماع
آنچه موجب تولد جوامع مدني ميشود، نيازها و احتياجات مادي و معنوي نوع بشر است. انسان كمالجو براي برطرف كردن خواستههاي نفساني و روحاني و دست يافتن به آمال دنيوي و اخروي، نيازمند همزيستي و همراهي دوسويه با ساير همنوعان خود است. طراحان آرمانشهرها با عنايت به اين نياز فطري بشر، دست به طراحي جوامعي زدهاند كه اعضاي آن در جهت همكاري و همياري يكديگر تلاش ميكنند و سعادت هر يك ارتباط و پيوند مستقيم با سعادت ديگران دارد. افلاطون، شهر خيالي خود را ـ كه در عالم تصوراتش ميسازد ـ بر پاية احتياجات مردم بنا مينهد. ۲ فارابي نيز با همين ديد، مدينة
1.اخلاق ناصري، ص۲۸۰و۲۸۱ .
2.جمهور، ص۱۱۵ .