رساله شيخ بهايي در باره محمّد بن اسماعيل - صفحه 65

ب. کشّى، که هم طبقه کلينى است، از محمّد بن اسماعيل، از فضل بن شاذان روايت مى کند، و در مواردى، لفظ محمّد بن اسماعيل را مقيد به نيشابورى کرده است، و در شرح حال فضل بن شاذان، آنچه نقل مى کند، مى رساند که مراد از مطلقِ محمّد بن اسماعيل، همان نيشابورى است (رجال الکشي: ج 1 ص 38 و ج 2 ص 458 و 814 و 818).

6.تصحيح روايات محمّد بن اسماعيل

نجّاشى، محمّد بن اسماعيل برمکى را با «وکان ثقة مستقيماً له کتب» ياد کرده است (رجال النجاشي: ج 2 ص 231)، و ابن بزيع را نيز چنين گفته: «کان من صالحى هذه الطائفة وثقاتهم، کثير العمل» (رجال النجاشي: ج 2 ص 214) ؛ امّا اگر بنابر رأى مشهور گفتيم، منظور از محمّد بن اسماعيلِ مذکور در صدر اسناد الکافى، محمّد بن اسماعيل بندقى نيشابورى است، درباره او مطلبى ذکر نشده است و شيخ طوسى او را در رجالش در باب «فى من لم يروعنهم» آورده است (رجال الطوسي: ص 496). از سويى ادعاى اجماع بر تصحيح مرويات کلينى از محمّد بن اسماعيل شده است (مشرق الشمسين: ص 74)، لذا براى تصحيح روايات او امورى را ذکر کرده اند:
الف. اعتماد کشّى و کلينى به او و شاگردى او نزد فضل بن شاذان، حُسن حالش را مى رساند (تنقيح المقال: ج 3 الفائدة السابعة من خاتمة الکتاب).
ب. کلينى، اسناد را براى اتصال سند آورده است، و روايات فضل بن شاذان، مشهور، و کتاب هاى او معروف بوده است، و عدم معرفت حال محمّد بن اسماعيل، ضررى به روايات او نمى زند (همان).
ج. وقوع محمّد بن اسماعيل در اسناد کامل الزيارات، و مبناى سابق محقق خويى ـ مبنى بر وثاقت رجال اين کتاب ـ، روايات او را تصحيح مى کند ( کامل الزيارات: ص 24 ح 1 باب 6).
د. نقل فراوان کلينى از او بر مبناى اکثار، دلالت بر وثاقت دارد (منتقي الجمان: ج 1 ص 45).
هـ . پاکيزگى محتواى احاديث او، مؤيد حُسن حال اوست (همان).
و. اجتناب مشايخ در نقل فراوان از ضعفا، مؤيد عدم ضعف اوست (تنقيح المقال: ج 3 ص 98، به نقل از الاستقصاء الاعتبار في شرح الاستبصار).
ز. او از مشايخ اجازه و واسطه بين کلينى و فضل بن شاذان است (همان).
با اين توضيح، احاديث روايت شده از محمّد بن اسماعيل يا صحيح است، و يا بنابر برخى مبانى، حسن خوانده مى شود.

7.دلايل شيخ بهايى در تعيين برمکى

رئوس آنچه در مشرق الشمسين آمده است، چنين است:

صفحه از 75