حسين بن شعيب، از محمّد بن سنان روايت کرده که وي ميگويد: نزد امام جواد( رفتم. ايشان فرمود: اي محمّد! وقتي که من تو را لعنت کنم و از تو برائت بجويم و تو را سبب محنت براي جهانيان قرار دهم تا به وسيله تو، عدّهاي را هدايت کنم و عدّهاي را گمراه، تو چه حالي خواهي داشت؟ .
گفتم: تو هر چه بخواهي، با غلامت انجام ميدهي و تو بر هر کاري توانايي. امام( فرمود: اي محمّد! تو بندهاي هستي که خودت را براي خدا خالص کردهاي. من، درباره تو با خدا نجوا کردم و خداوند، فقط اين را خواسته که به وسيله تو، عدّهاي را گمراه و عدّهاي را هدايت کند
اين از سيره برخي علما بوده که وقتي شخصي مطلبي را ميگفت که با ديدگاهها و تفکّرات آنها تضاد داشت، او را متّهم به تخليط و نقصان ايمان ميکردند؛ همان طور که بين سيد مرتضي و شيخ صدوق، درباره سهو النبي چنين اتّفاقي افتاد (رجال الخاقاني: ص 157 ـ 168).
ب) بررسي وجادهاي بودن روايات
در اين باره، بايد گفت که اوّلاً هنگامي که انتساب کتاب به مؤلّفش مشخّص باشد، وجاده معتبر است.
ثانياً با توجّه به رواياتي که محمّد بن سنان، بيواسطه از ائمه( نقل ميکند، نميتوان تصوّر کرد که اين گونه روايات از طريق وجاده به دست آمده باشند.
ثالثاً کلام منقول از ايوب بن نوح، در واقع دفاع از محمّد بن سنان است؛ چرا که حمدوية بن نصير نقل ميکند که وي دفتري به او داد که در آن، احاديث محمّد بن سنان بود و گفت: اگر خواستيد چيزي از آن بنويسيد، اين کار را انجام دهيد و من هم از محمّد بن سنان، مطالبي را نوشتهام؛ ولي از آن، چيزي براي شما نقل نميکنم . ۱ حمدويه در روايت ديگري نيز گفته: کتبت أحاديث محمّد ابن سنان عن أيوب بن نوح . اين دو قول، دلالت واضحي بر روايت کردن احاديث محمّد بن سنان دارد (الفوائد الرجالية: ج 3 ص 249 ـ 277).
رابعاً اين قول، کمال احتياط و يا عدم جايز بودن روايت با وجاده را بيان ميکند، و البتّه در ميان روايتهاي محمّد بن سنان از معصوم، بسياري را از طريقي غير از وجاده دريافت کرده است. (ر.ک: الرسائل الرجالية: ج 3 ص 591 ـ 651). وجادهاي بودن برخي، موجب بياعتبار شدن ديگر روايات نميشود.
ج) بررسي نقل معضلات
درباره اين که او گفته: من أراد المعضلات فإلي، و من أراد الحلال و الحرام فعليه بالشيخ ، بايد گفت که معضلات به معناي مشکلات است و شکّي نيست که أنّ حديث أهل البيت( صعب
1.. أنّه دفع إليه دفتراً فيه أحاديثُ محمّد بن سنان، و قال: إذا شئتم أن تکتبوا ذلک ففعلوا، فإنّي کتبت عن محمّد بن سنان ولکن لا أروي لکم عنه شيئاً.