آثار خدا دوستى

پرسش :

آثار خدا دوستى چیست؟



پاسخ :

محبّت خداوند سبحان، رمز موفّقيت در زندگى، كيمياى خودسازى و سازندگى و راهِ رسيدن به همه آمال و آرزوهاست،[۱]همان گونه كه در دعاى عَرَفه آمده است:

ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَكَ ومَا الَّذي فَقَدَ مَن وَجَدَكَ؟ لَقَد خابَ مَن رَضِيَ دونَكَ بَدَلاً ؛[۲]

چه چيز يافت آن كه تو را گم كرد؟ و چه چيز گم كرد آن كه تو را يافت؟ بى گمان، نوميد شد هركه به جز تو رضا داد!

با عنايت به برخى آيات و احاديث، برجسته ترين و جامع ترين آثار و بركات محبّت خدا را در دو اثر، مى توان خلاصه كرد :

الف ـ بالاترين درجات توحيد

عشق و محبّت به خداوند متعال از يك سو ريشه در معرفت شهودى دارد و از سوى ديگر، مقدمه اى است براى وصول به شناخت بيشترِ صفات و كمالاتِ حضرت حق عز و جل .

از آن جا كه كمالات خداوند متعال، بى نهايت است، محبّت او نيرويى است كه همواره انسان را از بركات بالاترين درجات توحيد، برخوردار مى سازد . به فرموده برخى از اهل معرفت :

اگر در توحيدْ مستغرق باشى، هر لحظه از عنايت هاى خاصّ حق تعالى بهره مند مى شوى كه در لحظه قبل، برخوردار نبوده اى و عنايت هاى حق، هر دمْ تازگى خواهد داشت .[۳]

ب ـ جانشينى خدا

فلسفه خلقت انسان، جانشينى و خلافت خداست، همان طور كه خداوند سبحان مى فرمايد :

«وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَـئكَةِ إِنِّى جَاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَةً»  ؛[۴]و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت : من در زمين جانشينى خواهم گذاشت» .

خليفه خدا بايد بتواند كار او را انجام دهد و در اين باره گفته شده :

العُبودِيَّةُ جَوهَرَةٌ كُنهُهَا الرُّبُوبِيَّةُ ؛[۵]

بندگى، حقيقتى است كه خمير مايه آن، ربوبيت است .

و در حديث قدسى آمده است :

عَبدي! أطِعنِي حَتّى أجعَلَكَ مِثلي ؛[۶]

بنده ام! پيروى ام كن تا تو را چون خود سازم .

و نيز روايت شده است :

إنَّ اللّه  تَعالى يَقولُ في بَعضِ كُتُبِهِ : يَا ابنَ آدَمَ! أنَا حَىٌّ لا أموتُ . أطِعني فِيما أمَرتُكَ حَتّى أجعَلَكَ حَيّا لا تَموتَ . يَابنَ آدَمَ! أنَا أقُولُ لِلشَّيءِ : كُن، فَيَكونُ، أَطِعني فيما أمَرتُكَ أجعَلكَ تَقولُ لِلشَّيءِ : كُن، فَيَكُونُ ؛[۷]

خداوند متعال در يكى از كتاب هاى آسمانى فرموده: «اى آدميزاد! من زنده ناميرا هستم . در آنچه فرمانت مى دهم، پيروى ام كن تا تو را زنده جاودان سازم . اى آدميزاد! من به هر چيزى بگويم «باش»، به وجود مى آيد . در آنچه دستورت مى دهم، پيروى ام كن تا تو را به گونه اى قرار دهم كه به هر چيزى بگويى «باش»، به وجود آيد.

آنچه مى تواند انسان را به مقام خلافت خدا برساند، محبّت اوست . در اين باره، يكى از اهل معرفت، سخنى بدين مضمون دارد :

همان گونه كه وقتى آتش در آهن نفوذ كند، آهن، كار آتش را انجام مى دهد، همچنين اگر محبّت خدا در دلى نفوذ كند، آفريده مى تواند ـ به اذن خدا ـ كار خدايى انجام دهد .[۸]

همان گونه كه در احاديث «قُرب نوافل» ـ كه شيعه و اهل سنّت، آن را نقل كرده اند ـ آمده است، انسان بر اثر «نوافل (مستحبّات)» كه زمينه هاى جلب محبّت خدا هستند، گام به گام به او نزديك مى شود تا شايستگى پيدا مى كند و مورد محبّت آفريدگار خود قرار مى گيرد . در اين هنگام، علاقه خدا نسبت به بنده، با او كارى مى كند كه خداوند عز و جل چشم، گوش، زبان، دست، پا و قلب او مى گردد .[۹]به عبارت ديگر، انسان در خدا ذوب مى شود و به مقام «فناء فى اللّه » مى رسد، و در اين حال، ديگر از خود، اراده اى ندارد . چشمش آن را مى بيند كه خدا مى خواهد؛ زبانش آن را مى گويد كه او دوست دارد؛ همچنين ساير اعضا و جوارح او بر مبناى خواست خدا عمل مى كنند و مهم تر آن كه ذهن و خِردش آن گونه مى انديشد و درك مى كند كه خداوند متعال، اراده فرموده است .[۱۰]

انسان در اين موقعيت، صبغه «خليفه خدا» را مى گيرد ؛ «مَثَل خدا» مى شود و آنچه بخواهد انجام دهد، با درخواست از خدا و به اذن او امكان پذير است .


[۱]ر . ك : ص ۴۳۱ (تحقيقى درباره بنياد محبّت خدا) .

[۲]ر . ك : ص ۳۷۹ ح ۹۱۵ .

[۳]ر . ك : كيمياى محبّت : ۱۴۳ (فصل دوم) .

[۴]سوره بقره ، آيه ۳۰ .

[۵]مصباح الشريعة : ۵۳۶ .

[۶]بحار الأنوار : ۱۰۵ / ۱۶۵ در حاشيه .

[۷]مستدرك الوسائل : ۱۱ / ۲۵۸ / ۱۲۹۲۸ ، بحار الأنوار : ۹۳ / ۳۷۶ / ۱۶ ، تاريخ اليعقوبى : ۱ / ۹۵ .

[۸]ر . ك : كيمياى محبّت : ۱۷۱ (انسانى كه كار خدايى مى كند) .

[۹]ر . ك : ص ۶۲۷ (استجابت دعاها) .

[۱۰]ر . ك : ص ۵۳۱ (معناى دوستى خدا) .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت