آفتاب ري حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 205

حسن پاسخ داد: آرى:

فتى كانَ يَحميهِ مِنَ الضَّيمِ سَيْفُهُوَ يُنجيهِ مِنْ دارِ الْهَوانِ اجْتنابُها.
آن گاه با صداى بلند گريست. منصور، خشمگين شد و فرمان داد دارايى هايش را مصادره كنند و او را در زندان بغداد، به بند كشند.
حسن تا پايان عمر منصور، در زندان مانْد و هنگامى كه مهدى عبّاسى به قدرت رسيد، وى را آزاد ساخت. آن بزرگوار، در سفر حج، در منزلگاهى كه «حاجر» خوانده مى شد، ديده از جهان فرو بست و تن به خاك هاى آن ديار سپرد.
آن پارساى والاتبار، دخترى پرهيزگار و حافظ قرآن داشت كه «سيّده نفيسه» خوانده مى شد. اين دُخت پاك دامن، با اسحاق، فرزند حضرت صادق عليه السلام ، پيمان همسرى بست. آرامگاه وى در قاهره، زيارتگاه شيعه و سنّى است.

3. زيد بن حسن

زيد، پسر ارشد امام حسن مجتبى عليه السلام به شمار مى آمد و كنيه اش ابوالحسين بود. او كه از عبدالله بن عبّاس و جابربن عبدالله انصارى روايت نقل مى كرد، در گروه ياران حسين بن على عليهماالسلام جاى داشت. مسئوليت گردآورى رسول خدا در مدينه، از سوى امام عليه السلام به زيد سپرده شده بود و بدين سبب، نتوانست همراه امام حسين عليه السلام به سوى كوفه حركت كند. آن بزرگوار، پس از شهادت امام حسين عليه السلام ، در شمار ياران امام سجّاد و امام باقر عليهماالسلام جاى گرفت و سرانجام در سال 120 ق، در نود سالگى سراى خاكى را بدرود گفت و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.

مقام علمى حضرت عبدالعظيم

ابوحمّاد رازى، كه از ياران امام هادى عليه السلام به شمار مى آيد، مى گويد: روزى به خدمت آن حضرت شتافتم و پرسش هايى با او در ميان نهادم و پاسخ شنيدم. چون خواستم از

صفحه از 216