آفاق علم امام در « الكافي » - صفحه 473

مطرح شده در اين زمينه ، همگى مُذكِر و مُنبِه هستند و استناد به اين روايات ، به معناى تعبد به آنها نيست تا مصداق مصادره باشد ، بلكه از باب تذكّر و بيدارگرى است .
از سوى ديگر ، آگاهى از كيفيت عالم شدن امام ، به كمك عقل ، براى انسان ميسر نمى شود و انسان نمى داند امام ، چگونه به همه امور موجود در عوالم خلق ، احاطه علمى دارد . در نتيجه لازم است در بيان منابع و كيفيت عالم شدن امام و دايره و گستره آن ، به رواياتى كه از خود ايشان رسيده مراجعه شود .
البته مراجعه به قرآن در اين مورد ، بسيار كارساز و راه گشاست . چرا كه انسان قبل از اين كه امام شناس شود ، بايد خداشناس باشد تا امام شناسى از ناحيه خداى تعالى براى وى ميسّر و سهل گردد . و آن كس كه در خداشناسى مشكل داشته باشد ، در امام شناسى نيز مشكل خواهد داشت و از نظر عقلى هم نخواهد توانست خصايص لازم براى امام را فهميده و بيان كند . در نتيجه خصايص امام ، بايد توسط خدا و شخص امام كه منصوب از جانب خداست ، بيان گردد .

ج . اعتبار احاديث «الكافى»

اطمينان به صدور حديث ، از راه هاى مختلفى حاصل مى شود كه از مهم ترين آنها ، معتبر بودن حديث نزد مؤلّفان جوامع حديثى است كه به دقّت ، تديّن ، تحقيق و عدالت شناخته شده اند .
با توجه به دقّت نظر و احاطه اى كه كلينى و ديگر محدّثان بزرگ شيعه ، نظير شيخ طوسى و شيخ صدوق ، به احاديث اهل بيت عليهم السلام داشته اند ، نمى شود گفت آنان بدون علم و يقين و به صرف ظنّ و گمان ، حديثى را به معصوم نسبت مى دهند . بنا بر اين ، شهادت آنان بر صحّت احاديثى كه در كتاب هايشان آورده اند ، بايد در صحّت استناد به معصوم ، كافى باشد . ۱

1.در اين زمينه ر. ك : روضة المتقين ، ج ۱ ، ص ۲۰ .

صفحه از 514