شرح روايات « اراده خداوند » در اصول « الكافي » - صفحه 162

وى درباره روايات اعتقادى مى گويد :
بايد روايات شريفه را با دقّت فهميد و با آيات قرآنيه سنجيد و با درايت ، به روايتْ مراجعه كرد كه با قواعد مسلّم كلام تحقيقى ، مخالف نباشد. فقهاى عظام نيز با اين نحو گشادبازى ، به اين قسم از روايات در فروع ، عمل نمى كنند ؛ آن قدر به اطراف روايات دقّت مى فرمايند كه آدم در حيرت مى مانَد . فقه اماميه ، مانند مباحث عقلى، مستدل، قرص و محكم است و بدون تعصّب ، مباين با فقه شافعى، حنفى و... است و در اعلا درجه تكامل قرار دارد و قابل مقايسه با اصول و عقايد، رواياتى داريم كه شك در صدور آنها نمى كنيم ، با اين كه خبر واحدند. ۱
ايشان در مورد حجّيت خبر آحاد در عقايد، قائل است كه اعتقاد به اخبار آحاد در اصول عقايد، مخالف قطعى كتاب، سنّت، اجماع و عقل است و عمل به غير قطع در اصول عقايد، خروج از موازين علمى است؛ زيرا در رواياتى كه در اصول عقايد وجود دارد، روايت متواتر، كم است و بزرگان نيز به روايات وارده در عقايد، توجّه بسيارى نكرده اند و اين ، باعث اختلاف زيادى شده است؛ حال اگر همان توجّهى را كه بر روايات فقهى داشته اند ، در معارف هم مى داشتند، مطالب زيادى حلّ مى شد و هر كسى از پيش خود، مبناى مخصوصى اختراع نمى كرد و با تمسّك به ظواهر و اخبار آحاد، مطلبى را به اسم ضرورى دين يا مذهب ، قلمداد نمى نمودند. ۲
بنا بر اين ، ديدگاه ايشان اين است كه اولاً ، روايات متواتر در بحث اعتقادات، بسيار كم است ؛ ثانياً ، خبر آحاد، در اصول عقايد، حجّت نيست ؛ ثالثاً ، ملاك در پذيرش روايات، مطابقت با اصول عقلى و آيات قرآنى، همراه با تتبّع و تحقيق است . رابعاً ، همان طور كه فقها در روايات فقهى ، به طور كامل و از همه جهات (مانند رجال، درايه و فقه الحديث) به بررسى آن مى پردازند، همين دقت در روايات اعتقادى نيز

1.نقدى بر تهافت الفلاسفه غزالى ، ص ۱۹۸ و ۱۹۹ .

2.هستى از نظر فلسفه و عرفان ، ص ۲۴۰.

صفحه از 188