شرح روايات « اراده خداوند » در اصول « الكافي » - صفحه 168

فرق قائل است:
1. وصف خدا به مركب از دو چيزى كه موجود باشند، نشانه صفت فعل است. تفسير اين مختصر آن كه: تو در وجود، آنچه را كه اراده مى كند و آنچه را كه اراده نمى كند، و آنچه كه به خشمش مى آورد، و آنچه كه دوست مى دارد و آنچه را كه ناخوش دارد ، اثبات مى كنى (و اين از صفات فعل است) و اگر اراده هم مانند علم و قدرت، از صفات ذات باشد، آنچه را كه اراده نمى كند ، اين صفت را نقص مى كند . و اگر آنچه را دوست دارد ، از صفات ذات باشد ، آنچه را كه ناخوش دارد ، مخالف اين صفت است.
به عبارت روشن، مقصود كلينى اين است كه در صفت وجودى (ضد) كه خداوند به هر دوى آنها متّصف مى شود، صفت فعل است ، مانند رضا و غضب، اراده و كراهت ؛ امّا صفات ذات، ضدّ ندارد، مانند علم.
2. صفات ذات، ازلى هستند و نمى توانيم آنها را به وصف قدرت، عجز، علم و جهل متّصف كنيم ؛ يعنى قدرت، به صفات ذات تعلّق نمى گيرد. صفات فعل، غير ازلى و متعلّق قدرت اند. بنا بر اين مى توان گفت: هر كسى، او را اطاعت كند، دوستش دارد و هر كس با او مخالفت كرد، دشمنش مى دارد. ولى صحيح نيست بگوييم: خدا مى تواند كه بداند و مى تواند كه نداند و يا مى تواند كه قادر باشد و مى تواند نباشد.
3. صفت فعل، متعلّق اراده اند ؛ ولى صفات ذات، متعلّق اراده نيستند. يعنى جايز نيست گفته شود: خدا اراده كرده كه ربّ قديم، عزيز، عالم و قادر باشد. ۱
البتّه ملاكات بيشترى براى تشخيص دقيق صفات فعل از صفات ذات وجود دارد كه به علّت اختصار ، از ذكر تمام آنها معذوريم.

ج. شرح روايات باب مذكور

1. عن عاصم بن حميد، عن أبى عبداللّه عليه السلام ، قال: قلت: لم يزل اللّه مريداً؟ قال: إنّ

1.الكافى ، ج ۱، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲.

صفحه از 188