شرح روايات « اراده خداوند » در اصول « الكافي » - صفحه 170

دلالت اخبار بر اين كه مشيّت و اراده الهى، عين پديده خارجى است، روشن است، و اصرار در تأويل اراده به «علم به اصلاح و خير» ، شگفت آور و عجيب است . ۱
استاد آشتيانى مى نويسد :
اين روايت نيز دلالت ندارد كه مشيّت و اراده ، صفت فعل با عين فعل است ؛ بلكه دلالت دارد بر تغاير مفهومى مشيّت و اراده ، با علم . قدرت ، حيات ، سمع و بصر نيز تغاير مفهومى دارند و جمله مباركه «فإذا شاء كان الذى شاء» ، دلالت دارد بر علّيت مشيّت نسبت به آنچه كه واقع مى شود . و عبارت شريفه «علّمه اللّه السابق للمشيّة» ، دلالت دارد بر اين كه مشيّت ، مغاير با مطلق علم است ؛ چون حقّ تعالى به ممتنعات و آنچه كه مخالف نظام اتمّ است ، عالم است ؛ ولى بر آن امور ، متعلّق مشيّت واقع نمى شوند . به اعتبار تحليل عقلى ، علم ، متوقّف بر حيات ، و سمع ، متوقّف بر علم ، و علم ، مقدّم بر قدرت واجبى است ، نه قدرت حيوان . و به حسب وجود خارجى ، همه متّحدند . ۲
3. عن صفوان بن يحيى، قال: قلت لأبى الحسن عليه السلام ، أخبرنى عن الإرادة من اللّه و من الخلق؟ قال: فقال: الإرادة من الخلق الضمير و ما يبدو لهم بعد ذلك من الفعل و أما من اللّه تعالى فإرادته إحداثه لا غير ذلك، لأنّه لا يروّى و لا يهمّ و لا يتفكّر، و هذه الصفات منفيّة عنه و هى صفات الخلق، فإرادة اللّه الفعل لا غير ذلك ؛ يقول له: كن فيكون، بلا لفظ و لا نطق بلسان و لا همّة و لا تفكّر و لا كيف لذلك. كما أنّه لا كيف له. ۳

1.بحار الأنوار، ج ۵، ص ۱۴۴.

2.نقدى بر تهافت الفلاسفه غزالى ، ص ۱۹۹ .

3.الكافى، ج ۱، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰ (صفوان بن يحيى گفت: به أبى الحسن عليه السلام گفتم: به من خبر بده از اراده خدا و اراده خلق، گفت: در پاسخم فرمود: «اراده در خلق ، همان آهنگ درون است و آن كارى كه پس از آنها عيان گردد، و امّا از طرف خداى تعالى ، اراده ، همان پديد آوردن فعل است ، نه جز آن ؛ زيرا خدا زمينه سنجى و توجّه قلبى و انديشه ندارد . اين صفات ، در او نيست و از صفات خلق است و اراده اش همان فعل است و نه جز آن. بدان كه گويد: باش و مى باشد ، بى لفظ و نطق به زبان و توجّه دل و تفكّر . و اين طرز آفرينش او هم چگونگى ندارد و قابل توصيف نيست ، چنانچه خود او چگونگى ندارد» ) .

صفحه از 188