شرح روايات « اراده خداوند » در اصول « الكافي » - صفحه 181

مقتضى اند ، امّا غير مقتضى بالذّات ؛ ولى چون لازم لاينفك نظام خارجى اند ، مراد و مرضى اند ، نه بالذات .
لذا فرمود : «وَ لَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ»۱ و نيز تصريح فرمود كه اراده ، مبدأ ظهور خارجى حقايق علميه و قضاييه است ؛ چون وحدت حقّ ، وحدت اطلاقيه و وحدت عدديه است و حقّ ، مقوّم ثلاثه ، اربعه و خمسه است . نمى توان گفت آن حضرت ، ثالث ثلاثه است . ثالث ثلاثه ، ممكن الوجود است ؛ ولى از آن جا حكم مبرم «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ»۲ با اشيا ، معيّت قيّوميه دارد ، رابع ثلاثه ، خامس اربعه و سادس خمسه است از باب تجلّى و ظهور در مراتب كثرت به وحدت اطلاقيه غير عدديه ، لا يخلو منه سماء و ارض و برّ و بحر و انسان و ملك و ... . ۳
6 . عن أحمد بن محمّد بن أبى نصر ، قال : أبوالحسن الرضا عليه السلام : قال اللّه : [يا] ابن آدم! بمشيئتى كنت أنت الّذى تشاء لنفسك ما تشاء ، وبقوّتى أدّيت فرائضى وبنعمتى قويت على معصيتى ، جعلتك سميعا ، بصيرا ، قويّا ؛ ما أصابك من حسنة فمن اللّه وما أصابك من سيّئة فمن نفسك وذاك إنّى أولى بحسناتك منك وأنت أولى بسيّئاتك منّى ، وذاك أنّنى لا أسأل عمّا أفعل وهم يسألون . ۴
استاد آشتيانى مى گويد :
مشيّت و اراده خلق ، متعلّق مشيّت حقّ است ؛ چون بدون مشيّت حقّ ، مشيّت وجود ندارد . و از آن جا كه اراده حقّ ، مطلق ، كلّى و حقيقت صرفه وجوبيه است ،

1.سوره زمر ، آيه ۷ .

2.سوره حديد ، آيه ۴ .

3.نقدى بر تهافت الفلاسفه غزالى ، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴ .

4.الكافى ، ج ۱ ص ۱۵۲ (امام رضا عليه السلام فرمود : خداى تعالى مى فرمايد : اى پسر آدم ! به خواست من تو براى خود هر چه خواهى ، توانى خواست و به نيرويى كه از من است ، واجبات من را انجام توانى داد و به نعمت من بر نافرمانى من نيرومند شدى . من تو را شنوا ، بينا ، و نيرومند ساختم . هر نيكى به تو رسد ، از خداست و هر بدى به تو رسد ، از خود توست . و اين براى آن است كه من به كردار خوشت از خودت علاقه مندترم و تو به بد كردارهايت از من علاقه مندترى و دليلش اين است كه من از آنچه كنم ، بازخواست نشوم و همان مردم اند كه بازخواست مى شوند) .

صفحه از 188