شرح روايات « اراده خداوند » در اصول « الكافي » - صفحه 183

تحليل و داورى دو ديدگاه فوق

همان طور كه ملاحظه شد ، علّامه طباطبايى و استاد آشتيانى ، در تفسير اراده الهى ، دو ديدگاه متفاوت دارند . علّامه ، اراده در روايات را به معناى ظاهرى آن (يعنى صفت فعل بودن) تفسير مى كند ؛ امّا استاد آشتيانى ، آنها را به صفت ذات ، تأويل مى كند .
امّا حقّ ، اين است كه هر دو معنا را صحيح بدانيم ؛ زيرا اراده ، داراى دو مرتبه است :
[مرتبه اوّل ،] اراده در مقام فعل است و روايات وارد شده ، به اين مقام اشاره دارند . در اين مقام ، اراده حضرت حقّ ، عين فعل او و فعل او ، همان اراده اوست ؛ امّا مرتبه ديگر اراده ، عبارت است از اين كه اراده ، عين ذات است و اين ، حقيقت اراده است كه ملازم با اختيار است .
اگر ما بگوييم اراده ، صفت ذات نيست ، به اشكالات زيادى برخورد مى كنيم كه از مهم ترين آنها اين است كه خداى تعالى در افعالش ، مانند فواعل طبيعى و بدون اختيار باشد ، همانند آتش كه در سوزاندن ، مجبور است و نمى تواند نسوزانَد ، و حضرت بارى تعالى ، اجلّ از آن است كه صفتى از صفات كمال وجود را فاقد باشد و اراده ، يكى از صفات كمال وجود است . ۱
و نيز با اين بيان ، تمام اشكالاتى كه در صفتِ ذات بودن اراده است ، برطرف مى شود . از آن جمله ، اين كه معناى اراده را همان «علم به نظام احسن» بدانيم كه صحيح نيست ؛ چون علم حقّ تعالى ، متعلّق به همه اشياست ، به خلاف اراده كه بر همه چيز تعلّق نمى گيرد ؛ زيرا شيخ كلينى در معيار تشخيص صفات ذات از صفت فعل ، فرمود : صفات ذات ، از حقّ تعالى منفك نمى شود ؛ ولى صفت فعل ، منفك مى شود . در اين جا اراده ، از حقّ تعالى منفك مى شود ، پس صفت فعل است ، در حالى كه علم ، هيچ گاه از ذات ، منفك نمى شود . بنا بر اين ، از جمله صفات ذات

1.. ر.ك : طلب و اراده ، ص ۳۰ ـ ۳۲ .

صفحه از 188