عقل و دين و سازگاري آن دو در اصول « الكافي » - صفحه 75

دين ، وضعى است الهى كه صاحبان خرد را به سوى رستگارى در دنيا و حُسن عاقبت در آخرت ، سوق مى دهد . ۱
جيمز مارتينو معتقد است كه دين ، اعتقاد به خداى سرمدى است . يعنى اعتقاد به اين كه حكمت و اراده اى الهى ، بر جهان حكم مى راند ، خدايى كه با بشر مناسباتى اخلاقى دارد . ۲
هربرت اسپنسير ، معتقد است كه تمام اشيا، تجلّيات قادرى هستند كه فراتر از شناخت ماست . ۳
فريزر ، بر اين باور است كه:
من دين را اين گونه مى فهمم كه نوعى استمالت و دلجويى از قدرت هايى است كه از انسان برترند و اعتقاد به آن است كه جريان طبيعت و حيات انسانى را هدايت و كنترل مى كنند . ۴
اف. اچ. برادلى نيز عقيده دارد كه دين ، تلاشى است براى نشان دادن واقعيت كامل خوبى ها ، از طريق تمام جنبه هاى وجودى انسان . ۵
انديشمندان و متكلّمان اسلامى نيز با توجّه به تعاريف لغوى، قرآنى و حديثى، به تعاريف اصطلاحى دين پرداخته اند.
علّامه طباطبايى ، دين را نظام عملى مبتنى بر اعتقادات دانسته و مقصود از اعتقاد در اين مورد را تنها علم نظرى نمى داند ؛ زيرا علم نظرى ، به تنهايى، مستلزم عمل نيست ؛ بلكه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پيروى بر طبق مقتضاى علم قطعى است. ۶

1.همان ، ص ۸۰ .

2.دين و چشم اندازهاى نو ، ص ۱۹ .

3.همان جا .

4.همان ، ص ۲۰ .

5.الميزان ، ج ۱۵ ، ص ۸ .

صفحه از 104