عقل و جهل در روايات « الكافي » - صفحه 28

وركّب فى بنى آدم كليهما فمن غلب عقله شهوته هو خير من الملائكة ، ومن غلبت شهوته عقله فهو شرّ من البهائم . 1
شايد بتوان ريشه اصلى جهل و پشتيبان اصلى آن را در تشكيل لشكرش ، به عنوان شهوت گرايى معرفى كرد ؛ چرا كه بر اساس برخى روايات ، هيچ معصيتى بدون برخوردارى از اين پديده ، به وجود نمى آيد .
امام على عليه السلام مى فرمايد :
ما من معصيةِ اللّه شى ءٌ إلّا يأتى فى شهوَةٍ ، فرَحِمَ اللّهُ امرأً نَزَعَ عن شهوتِهِ ، وقَمَعَ هوى نفسه ؛ فإنّ هذهِ النَّفسَ أبعَدُ شى ءٍ منزعا ، وإنّها لا تزالُ تنزِعُ إلى معصيةٍ فى هَوىً . 2
توضيح اين كه ، پذيرفتن اين مسئله به عنوان وجودى مخلوق پروردگار ، اشكالات وارده به آفرينش جهل را وارد نمى كند ؛ زيرا شهوت (با معناى وسيعش) از لوازمات زندگى بشر است و با حكمت الهى نيز كاملاً سازگارى دارد . در شهوت به طور خاص نيز بايد گفت مباحثى كه به علت يابى ازدواج (فلسفه ازدواج) و هدف توليد نسل مى پردازند ، توجيه گر كامل اين مطلب است ؛ امّا دليل انحراف اين مقوله به گناه و معاصى ، خارج شدن آن ، از محدوده تعيين شده براى اوست ؛ يعنى خارج شدن از خط اعتدال .
اين مطلب هم مستقيما به اختيار انسان باز مى گردد . اختيار ، موهبتى است الهى ، جهت رسيدن به كمال واقعى . منظور از واقعى يا برتر ، در جواب اين شبهه به وجود مى آيد كه اساسا چرا انسان بايد بر پايه اختيار خود ، به كمال دست يابد ؟ مگرنه اين است كه خداوند ، فيّاض على الإطلاق است ؟ آيا امكان نداشت و بهتر نبود كه اين كمال ، از همان ابتدا به انسان بخشيده مى شد تا ميلياردها انسان بدون انحراف ، همگى

1.بحار الأنوار ، ج ۶۰ ، ص ۲۹۹ ، ح ۵ (به نقل از : خردگرايى در قرآن و حديث ، ص ۳۹) .

2.نهج البلاغة ، خطبه ۱۷۵ .

صفحه از 37