عقل و جهل در روايات « الكافي » - صفحه 32

به طورى كه عدم دلايل منطقى و عقلى در اين زمينه ، به نقصان انسان از نظر اعتقادى مى انجامد .
چه بسيار آيات و رواياتى كه بشر را در به كارگيرى عقل (در اين جهت) ترغيب مى كند و از اعراض آن برحذر مى دارد ؛ امّا بايد پرسيد كه آيا ما در همه اعمال و رفتار خود ، كه مى تواند صرفاً منشأ دينى نداشته باشد ، مكلّف به داشتن دليل عقلى هستيم ؟ به عنوان مثال ، آيا ما توصيه هاى پزشكى اثبات شده را تك به تك بررسى كرده ايم و به درستى آنها پى برده ايم كه آنها را در زندگى خود پياده مى كنيم و بدان ملتزم هستيم؟
انسان ، موجودى محدود در بستر زمان و مكان است . چه بسيار انديشه ها و فرضيه هايى كه گذشتگان نمى دانستند و امروز براى ما اثبات شده اند و چه بسيار فرضيه هايى كه در طى قرون ، نظريه خواهند شد و ما از آنها غافليم . همچنين است عقل كه از حساسيت ويژه اى نيز برخوردار است .
هنگامى قضاوت عقل در يك موضوع ، صحيح تلقّى مى شود كه شناخت از آن موضوع و روابط آن با ديگر جنبه هاى مادى و معنوى كامل باشد ؛ چرا كه در نظر گرفتن تمام اين روابط ، در حكم نهايى ، تأثيرگذار است ؛ به عبارتى ، سند صحّت آن است ؛ امّا آيا انسان ناآگاه و غير مسلّط به همه روابط پيچيده هستى (از علمى گرفته تا معنوى) ، قادر است كه زندگى محدود خود را صرفا با عقل محدود خود بازسازى كند ، به طورى كه اين ايدئولوژى طرح شده ، تضمين كننده سعادت نهايى وى باشد ؟ آرى ! جامعه غربى ، سال هاست كه در پى اين طريق ، طىّ منازل مى كند و هر از چندى با ايده اى نو ، ميليون ها انسان را با وعده هاى پرآب و رنگ ، به حركت وامى دارد و موجى از پى موجى ديگر ... !
افسوس كه هنوز بشر قرن 21 ، نتوانسته فكر و ذهن خويش را سامان دهى كند و به طرز صحيحى ، سعادت خويش را جويا شود !

صفحه از 37