برگرفته از رساله نعماني و يا رساله سيد مرتضي علمالهدي ميدانند. ۱ برخي نيز نيمي از آن را از علي بن ابراهيم و نيم ديگر را نگاشته مؤلف کتاب، ميشمارند. ۲
اين که نويسنده مقدمه به راستي کيست، بسيار اهميت دارد؛ چه اين که عبارات مقدمه، هم از آن جهت که دربردارنده توثيق عام مشايخ مذکور در کتاب است و مبناي عملکرد بسياري از عالمان قرار گرفته، مهم است و هم از آن جهت که بيانگر شيوه مؤلف در نگارش است و نمايي از درون تفسير است، اهميت بسزايي دارد. از اين رو، دانستن اين که چه کسي اين مقدمه را نگاشته است، در ميزان اعتبار کتاب و دنبال آن تبع، در اعتماد و عدم اعتماد به آن اثرگذار است.
حال به بررسي دقيقتر مقدمه ميپردازيم تا ببينيم، آيا ميتوان با بررسي متن آن، مؤلف را بازشناخت؟
بررسي مقدمه تفسير منسوب به قمي
با بررسي دقيق تفسير منسوب به علي بن ابراهيم قمي درمييابيم که تفاوتهاي شاياني ميان دو بخش مقدمه و متن اين کتاب وجود دارد که پژوهشگر را به تأمل و دقت بيشتر واميدارد؛ زيرا اين تفاوتها حکايتگر وجود اختلاف ميان مقدمه و متن يک کتاب واحد است که دليل آن يا از تفاوت در مؤلفان اين دو بخش نشأت ميگيرد و يا نشانگر اختلاف نظر غير قابل گذشت از يک نويسنده واحد است که در نگارش متن خود دقت کافي ندارد و به تفاوت ميان گفتار خود در ابتدا و انتهاي کلام خود واقف نيست.
مؤلف مقدمه، گفتار خود را ابتدا با حمد و ثناي پروردگار و درود بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و آل پاکش آغاز کرده و ضمن بيان حديث ثقلين و نيز آياتي از قرآن که بيانگر هدايتگري قرآن و مبين بودن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است، به جايگاه و اهميت والاي تمسک به قرآن و اهلبيت عليهم السلام براي رسيدن به فلاح و رستگاري اشاره کرده است. ۳
در بخش بعد، ويژگيهاي قرآن را برشمرده و بيان کرده است که قرآن ناسخ و منسوخ, محکم و متشابه، تأخير و تقديم و ... دارد که براي شناخت و تفسير آنها بايد به اهل بيت عليهم السلام رجوع کرد و سپس، به تفصيل، براي اثبات بيان خود نمونههايي از ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و .... آورده است. ۴
از جمله مطالبي که مؤلف در مقدمه با بيان يک مثال قرآني به آن پرداخته است، ميتوان به موارد ذيل اشاره کرد:
1. ناسخ و منسوح، 2. محکم و متشابه، 3. عام و خاص، 4. تقديم و تأخير، 5. منقطع ومعطوف، 6 .قرار گرفتن حرفي به جاي حرف ديگر، 7. آنچه از قرآن بهخلاف آن چيزي است که نازل شده است، 8 . آيات تحريف شده، 9. آنچه لفظش جمع است و معناي واحد از آن افاده ميشود و نيز بر عکس، 10. افعال ماضي که بيانگر مستقبل هستند، 11. آياتي که نيمي از آن در يک سوره و کامل آن در سورهاي ديگر
1.الذريعة الي تصانيف الشيعة، ج۴، ص۳۰۳.
2.همانند طيب جزايري که در تصحيح خود از آنجا که به گمان او مقدمه از علي بن ابراهيم است، عبارت «و قال ابوالحسن علي بن ابراهيم الهاشمي القمي ط» را در ميان مقدمه افزوده است (تفسير القمي، ج۱، ص۱۷).
3.تفسير القمي، ج۱، (مقدمه)، ص۱۳ ـ ۱۶.
4.همان، ص۱۷ و ۱۸.