شرح حديث بيضه - صفحه 138

كه ايشان را در اصطلاح اهل علم و خبر سفراء و وكلاء ناحيه مقدّسه سرّمن رآى مى گويند ـ به خدمت آن حضرت آمد و شد مى كردند و شيعيان پيغام و سؤالى كه داشتند به ايشان عرض مى كردند و ايشان به عزّ عرض اقدس آن حضرت رسانيده جواب مى آوردند ، گاه بالمشافهة و گاهى به نوشته به همان خطّ شريفى كه در زمان حضرت امام همام ابومحمّد حسن عسكرى عليه السلام جواب عرايض شيعيان به آن خط نوشته مى شد ، و ايشان كحل الجواهر آن خط را بديده بصيرت مى شناختند و پشت بر پشت آن نوشتجات را هيكل ۱ وجود خود نموده مضبوط مى داشتند ، و علماء از آن نوشتجات به توقيعات شريفه آن حضرت تعبير مى كنند. و حال ، بر اين منوال بود تا آن كه حكمت شامله جناب كبريايى ـ عظم برهانه ـ اقتضاء احتجاب بالكليّه آن حضرت نمود و اخبار صدق بنيان او كه ترجمه وحى ملك منّان بود انقطاع پذيرفت ، و از آن هنگام تا وقت ظهور وافر السرور و افراشته شدن رايات خلافت آيات آن حضرت را زمان غيبت كبرى مى نامند.
و مدّت غيب صغرى هفتاد و سه يا هفتاد و چهار سال بود.
و ولادت با سعادت آن حضرت عليه السلام در منتصف شهر شعبان المعظّم دويست و پنجاه و پنج يا پنجاه و شش واقع شده و بنابر قول ثانى لفظ «نور» تاريخ آن قرّة العين رسول محبور است و عمده و سركرده وكلاء اجلاء ناحيه مقدسه چهار نفر بودند :
اوّل : جناب شيخ موثّق معتمد امين ابو عمرو ، عثمان بن سعيد عمرى كه حضرت امام همام حسن بن على عسكرى عليهماالسلامتصريح بر وثوق و اعتماد بر قول او و تنصيص بر خلافت او بر شيعيان از جانب حضرت صاحب الزمان عليه السلام فرموده بود. ۲
دويم : ولد سعيد ارجمند او شيخ ابوجعفر محمد بن عثمان كه شيخ ابو عمرو قدس سره او را وصىّ خود گردانيده تصريح بر وكالت او از جانب آن حضرت نموده بود. ۳

1.بازوبند و تعويذ.

2.الكافي ، ج ۱ ، ص ۳۳۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۵۱ ، ص ۳۶۲ و ۳۴۴ و ۳۹۳ ؛ منتخب الأثر ، ص ۳۹۴.

3.بحار الأنوار ، ج ۵۱ ، ص ۳۵۲ و ۳۴۷ ؛ و ج ۵۳ ، ص ۱۸۱ ؛ منتخب الأثر ، ص ۳۹۵.

صفحه از 160