شرح حديث بيضه - صفحه 141

عصمت عليهم السلام و روايت اخبار صدق آثار از ايشان مى نمايد ، ۱ و راوى حديثى كه متضمّن ذكر فضل و ظهور كرامتى بر يد صادقين عليهم السلام است باشد مثل اين حديث شريف ، اگر بر مذهب مخالفين باشد بيشتر باعث اعتبار آن حديث مى شود چه فضل آن چيزى است كه اعداء به آن شهادت دهند. ۲قال : إنّ عبداللّه الديصانى سأل هشام بن الحكم.
گفت محمّد بن اسحاق به درستى كه عبداللّه ديصانى ـ يعنى مايل از مذهب حقّ صريح و خارج از دين صحيح و تابع طريقه فاسده ملاحده و پيرو معتقدات باطله دهريّة ـ پرسيد روزى از هشام بن الحكم.
و او از جلمه راويان امامين همامين ابى عبداللّه جعفر بن محمّد صادق و ابى الحسن موسى كاظم عليهماالسلاماست. و علماء او را از اعاظم ائمّه علم كلام و اذكياء اعلام شمرده اند پيوسته به افكار ثاقبه و انظار صائبه تهذيب مطالب كلاميّة و ترويج مذهب حق اماميّه مى نمود ، و مباحثاتى كه با علماء عامه نموده بود و الزاماتى كه ايشان را داده مشهور و در كتب معتبره مسطور است. ۳
و مروى است از حضرت ابى جعفر جواد عليه السلام كه فرمود كه خداى تعالى بيامرزد هشام را كه بسيار اهتمام مى نمود در دفع شبهات مخالفين از اين فرقه ناجيه. ۴
و نقل شده كه روزى يحيى بن خالد برمكى در حضور هارون الرشيد عبّاسى از هشام پرسيد كه مرا خبر ده كه حق در دو جهت مختلف مى باشد؟ هشام گفت نمى باشد ، باز يحيى گفت مرا خبر ده از دو كسى كه در حكمى از احكام دين نزاع و خلاف نمايند آيا هر دو محقّند يا هر دو مبطل يا يكى بر حقّ است و ديگرى بر باطل؟ هشام گفت كه از جواب سؤال سابق معلوم شد كه جايز نيست كه هر دو محق باشند. يحيى گفت كه پس مرا خبر ده از اين كه در مخاصمتى كه حضرت على و عباس بر سر

1.جامع الرواة ، ج ۲ ، ص ۶۵ به جاى «خفاف» ، «خاصف النعل» دارد.

2.الفضل ما شهدت به الاعداء.

3.جامع الرواة ، ج ۲ ، ص ۳۱۳.

4.جامع الرواة ، ج ۲ ، ص ۳۱۳ ستون دوم.

صفحه از 160