شرح حديث بيضه - صفحه 144

پس گفت عبداللّه به هشام كه : [به] تحقيق مهلت دادم تو را يك سال ، بعد از آن بيرون رفت هشام و اختيار يك سال براى اشعار به دشوارى سؤال و تنبيه بر عجز هشام از اتيان جواب آن است هر چند كه يك سال فكر و انديشه نمايد ، يا از كسى استفاده يا استفسار كند.
فركب هشام إلى أبي عبداللّه عليه السلام فاستأذن عليه، فأذن له.
پس سوار شد و رفت به در خلافت سراى حضرت ابي عبداللّه جعفر بن محمّد صادق عليه السلام كه حلّال هر مشكل و وارث علم كلّ بود و طلب رخصت داخل شدن خانه نمود از حضرت ، و دستورى يافت از آن امام معصوم عليه السلام .
فقال له : يابن رسول اللّه أتاني عبداللّه الديصاني بمسألة ليس المعوّل فيها إلاّ على اللّه و عليك.
پس عرض كرد به خدمت امام كه : يابن رسول اللّه آورد عبداللّه ديصانى براى من مسأله اى كه نيست وثوق و اعتماد در حلّ آن مگر به خداى تعالى و بر تو.
فقال له أبو عبداللّه عليه السلام : عمّاذا سألك؟ فقال : قال لي : كيت و كيت.
پس فرمود ابو عبداللّه عليه السلام به هشام كه : از چه چيز سؤال كرد تو را عبداللّه ؟ پس گفت هشام كه : گفت به من عبداللّه چنين و چنين ، و نقل كرد سخنان عبداللّه را كه پيش مذكور شد.
فقال أبو عبداللّه عليه السلام : يا هشام كم حواسّك ؟ قال: خمس.
پس فرمود حضرت امام عليه السلام كه اى هشام چند است عدد حواسّ و قواى تو كه به توسّط آنها ادراك و دريافت محسوسات مى نمايى؟ گفت هشام كه پنج است.
اوّل: لامسه : و آن قوّتى است كه به توسّط اعصاب پهن شده در تمام بدن و به آن دريافته مى شود حرارت و برودت و رطوبت و يبوست و مانند آنها ، مثل نرمى و زبرى و سنگينى و سبكى و روانى و بستگى و خشكى و نمناكى و سختى و ريزندگى و ناچسبانى و چسبندگى ، و هيچ حيوانى خالى از اين قوّت نيست زيرا كه تعيّش و بقاى حيوان بدون اين كه حفظ و حراست نمايد بدن خود را از چيزهاى بسيار گرم يا به غايت سرد

صفحه از 160