شرح حديث بيضه - صفحه 146

پس هرگاه ذائقه آشنا به طعوم باشد اجتناب و احتراز از آنها به سهولت ميسر گردد ، امّا اگر ذائقه نباشد به وساطت بينايى باصره و بويايى شامّه في الجمله آن حفظ و حراست سرانجام مى تواند يافت ، به خلاف لامسه كه كار آن از قوّت ديگر به انجام نمى تواند رسيد.
سيم: شامّه : و آن قوّتى است كه گذارده شده است در دو چيز شبيه به عصب كه نه صلابت عصب را دارند و نه نرمى دماغ را ، بلكه متوسط القوامند ميانه آنها ، و مانند دو سر پستان روييده اند از بطن مقدّم دماغ و آمده اند به منتهاى سوراخ بينى و به توسط اين قوّت دريافته مى شود بوها.
چهارم: سامعه : و آن قوّتى است كه گذاشته شده است در عصبى كه مفروش است در ته سوراخ گوش و به توسّط آن دريافته مى شود آوازها و مفهوم مى گردد حرف ها و سخن ها ، و اطلاع حاصل مى گردد بر مكنون دل ها و انتظام مى يابد امر معاد و معاش كل و ميسر مى شود ارسال رسل.
پنجم: باصره : و آن قوّتى است كه گذاشته شده است در جاى ملاقات دو عصبى ميان تهى كه روييده اند از جانب بطن مقدّم دماغ در همسايگى آن دو برآمدگى شبيه به دون سر پستان كه قوّت شامّه در آنهاست ، و آن عصبى كه از جانب راست روييده به طرف چپ مى آيد ، و آن كه از جانب چپ روييده به طرف راست مى آيد تا آن كه به هم مى آيند ۱ در وسط راه و در آن موضع يكى مى شود سوراخ هر دو و آن موضع ناميده مى شود به مجمع النور و قوّه باصره در آنجاست.
و باز ميل مى كند آن عصبى كه از جانب راست روييده به طرف راست و مى آيد به چشم راست و ميل مى كند آن عصبى كه از جانب چپ روييده به طرف چپ و مى آيد به چشم چپ و به توسّط اين قوّه دريافته مى شود ديدنى ها از روشنى ها و رنگ ها و غير آنها از آنچه به چشم مى بيند.

1.مى رسند (خ ل).

صفحه از 160