شرح حديث بيضه - صفحه 158

نسبت اصلاح را به كسى داده كه از داخل آن بيرون آيد و نسبت افساد را به كسى كه از خارج داخل شود در آن.
لا يدري للذكر خلقت أم للأنثى.
دانسته نمى شود كه آيا از براى تولّد حيوان نر خلق كرده شده است آن بيضه يا حيوان مادّه ، بلكه بيضه اى كه از آن حيوان نر متولّد مى شود در ظاهر و نظر به طبايع و صور نوعيّه مشابه و متشاكل است با بيضه اى كه متولّد شده ۱ از آن حيوان مادّه ، و اصلاً اختلافى در ميانه آنها مفهوم نمى گردد.
پس اين هم نه به محض فعل طبايع بلكه به مشيّت جناب صانع است جلّ شانه.
تنفلق عن مثل ألوان الطوا و يس.
پس شكافته مى شود آن و بر مى آيد از آن مرغى با رنگ هاى مختلفه با هم آميخته ، چون نقش و نگار الوان طاووس ها كه متحيّر مى گردد از ملاحظه آن عقل ها ، و كند مى شود از ادراك خصوصيّات آن فهم ها ، با آن كه اجزاى آن بيضه مشابه و مشاكل بودند در صور نوعيّه و طبايع.
و پوشيده نيست كه انتقال از اين نحو مقدّمات به مطالب از جهت حدس مى شود و تفاوت اذهان ناس در باب حدس بسى واضح است.
پس ممكن است كه از راه اعجاز معلوم امام عليه السلام بوده باشد تحدس سائل به اين مقدمات ، و بنابر آن ايراد اين مقدّمات فرموده باشند هر چند ديگرى به اين مقدمات متحدّس نشود ، يا آن كه شرف مكالمه و حضور خدمت آن حضرت را دخلى در اين تحدّس بوده باشد و بعد از آن كه كار به غيبت انجامد آن حالت نباشد. پس اگر بعضى از اين مقدّمات در نظر جمعى از عقلا در حيّز منع باشد قصورى نخواهد داشت.
أترى لها مدبّرا؟
پس خبر ده اى عبداللّه كه آيا مى بينى تو هرگاه رجوع نمايى به وجدان خود از روى

1.مى شود (خ ل).

صفحه از 160