شرح حديث «أنا اللّه‏ الّذي لا إله إلّا أنا ...» - صفحه 404

كه هر يك ، طور تجلّى نماى معارف و جودى رفعت ، همگى سرآمد و شريف اند :

يعنى آن عترتِ ستودهْ مداركه از ايشان گرفته شرعْ قرار
آن كه از بهر خلق چرخ و زمينگر بپرسند باعثى به يقين
بر زبان كواكب و انجمهيچ حرفى نيابد إلّا هُم
عليهم الصلاة والسلام ما دامت الأمر بين الأمرين وعلى مبغضيهم السخط والعذاب ما انجرّ الاعتقاد بالجبر والتفويض على آراء ابطال الدين .
وبعد : داعى برادران دينى ، محمّد مؤمن بن قوام الدين محمّد الحسينى ، معروض مى دارد كه چون فِرَق اهل اسلام را در خلق افعال اَنام ، اقوال و آراء مختلف است و هميشه در ميان فحول علماى شيعه با ساير دانشمندان فِرَق عامه ، مباحثاتْ واقع گرديده و موافق حقّ و حساب ابطال شُبهات ايشان شده و به اعتبار اينكه اين مسئله ، متفرّع بر بعضى از اصول دين است كه دانستن آن ، جمهور مكلّفين را به دليلْ واجب است و داعى ، اكثر اوقات در آن فكر مى نمود تا اينكه در اين اوان ، نوشته اى از جمعى حقّ طلبان و متديّنين بلده تفليس رسيد . نوشته بودند كه شخصى از علماى عامّه وارد آن حدود ، در مقام اشكال فقرات «أنا اللّه لا اله إلّا أنا خلقت الخلق وخلقت الخير وأجريته على يدي من أحببته وخلقت الشر وأجريته على يدي من أبغضته» ۱ كه در حديث قدسى وارد است ، گرديده اند و در آن صحيفه ، مذكور داشته بودند كه فهميدن اين حديثْ قدرى متعسّر شده ، بنائا على هذا براى عرض آنچه از حديث مذكور ، مفهوم داعى شده به تحرير اين چند كلمه ، مبادرت مى نمايد ، واللّه المستعان .
پوشيده نماند كه چون فهم حديث مذكور ، بدون تمهيد بعضى مقدمات ، متعسّر است ، لهذا محرز مى گردد كه حضرت قادر مختار ، براى شناساندن ذات گرامى خود ، ايجاد جميع مكوّنات نموده و به مصداق آيه وافى هدايه : «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاءِنسَ إِلَا لِيَعْبُدُونِ»۲ ، افراد جنّ و انس را براى ستايش و بندگى جناب كبريايى خود ، آفريده و

1.الكافي، ج ۱، ص ۱۵۴، ح ۱ ـ ۳.

2.ذاريات (۵۱): ۵۶ .

صفحه از 418