شرح حديث «أنا اللّه‏ الّذي لا إله إلّا أنا ...» - صفحه 405

گوهر عقل را در صدف هر سرّى به وديعت گذاشته و راه استنباط و استدلال هر چيزى را ياد نموده و قوّت تميز ميان حقّ و باطل را بدو كرامت فرموده ، هر ذى عقل به محض ديدن بنايى ، به بانى آن پى مى برد و هر صاحبْ خِرَدى به مجرّد ديدن دودى ، علم قطعى بر وجود آتش مى برد . بيت :

هر ذرّه كه در كَون وجودى دارداز هستى مطلق تو بودى دارد
دانم به يقين كه آتشى پنهان استاز روزن خانه اى كه دودى دارد
و با وجود آنكه از بديهه حس در مشاهده آفاق و انفس و قرار و مدار آنها ، علم قطعى بر موجد آنها حاصل مى شود ، خداوند رحيم و رحمان از فرط برّ و امتنان براى تصقيل عقول و تذكير معامله فطرت، پيغمبران عظيم الشأن را بر افراد اَنام ، مبعوث داشته تا همگى به رهنمود ايشان ، طريق معرفت ايزد سبحان را شناسند و زرِ تمام عيار عقول به محك ايشان رسانيده و قدر مرتبه آن را دانند حتى لا يكون للنّاس على اللّه حجة بعد الرسل ۱ .
و بعد از فهم مراتب مذكوره ، ببايد دانست كه به مدلول آياتِ مباركه و احاديث مستفيضه ، معلوم است كه جناب حضرت آفريدگار در جميع امور امر و نهى و ترغيب و تحذيرى كه فرموده ، ذو العقول را مخاطب داشته و گردن بيخردان و مجانين را از رشته تكليف و قلّاده تقليد ، معرّى و مبرّى نموده و بر هيچ عاقلى ، تفاوت مراتب عقول ، پنهان و امكان تكميل آن ، پوشيده نيست ؛ چنانكه مكرّر ملاحظه شده كه گرجى پسرى كه به غير خوك چراندن و فريادهاى عبث زدن ، چيزى در متخيّله او گنجايش ندارد و بعد از آنكه اسير اهل اسلام شده به موافق قواعد و ضوابط شرعيه ، تربيت يافته و تحصيل علوم و معارف كرده ، در مرتبه انبياء بنى اسرائيل مى شود و برادر ديگر او كه به حسب ظاهر از او صاحب شعورتر مى نمود ، چون از كنار پدر و مادر جدا نشد ، در همان مرتبه بهيميّت مى ماند . پس مى بايد آدمى

1.تلميحى است به آيه ۱۶۱ از سوره نساء .

صفحه از 418