از فحواى اين آيه و حديث و از بسيارى از آيات و احاديث كه برخى از آنها در طى تحقيق مذهب حقّ ـ ان شاء اللّه تعالى ـ ايراد مى شود ، معلوم مى گردد كه در ايمان و طاعات ، توفيق و در كفر و معصيت ، خذلان الهى مى باشد .
و بعضى ديگر مى گويند كه خداى تعالى در بنده ، خير و شرّى اراده ننموده و قضا و قدرى نفرموده است و از جمله آنچه در آيات قرآنى بر ابطال اين قول دلالت دارد ، قول خداى تعالى : «وَ إِذَآ أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا»۱ . يعنى هرگاه اراده نموديم كه هلاك كنيم مردم دهى را به اين معنا كه در معاصى اصرار مى نمودند و عدل ، تقاضاى هلاك ايشان مى كرد ، امر فرموديم مردم آن قريه را . پس فسق كردند در او ، به اين معنا كه خذلان نموديم تا به خواهش و اختيار خود ، فسق نمودند تا اينكه بيشتر مستوجب غضب شوند .
از اين آيه و بسيارى از آيات و احاديث ، بطلان مذهب مذكور ، ظاهر است و بالجمله اين طايفه را قَدَريّه مى نامند ، براى اينكه نفى قدر از جناب كبريايى ـ جلّ ذكره الأعلى ـ مى نمايند و ظاهرش اينكه جميع فِرَق مذكوره را حديث «القدرية مجوس هذه الامّة» ۲ ، براى اينكه هر يك به جهتى دخل در كيفيت افعال نموده ، بعضى سلب قدرت از جناب بارى ـ جلّ ذكره ـ باشد و بعضى تفويض قدرت تامّه به عباد نموده و در هريك از اينها به قضا و قدر الهى ، اسناد غير آنچه خدا قرار داده مى شود .
و مذهب هفتم ، أمر بين الأمرين است ۳ و اين مذهب حقّ است كه قاطبه تابعين ائمه اثنى عشر ـ صلوات اللّه عليهم أجمعين ـ معتقد آن اند و تحقيق مقال ، آن است كه
1.اسراء (۱۷): ۱۶ .
2.دستور معالم الحكم ، محمّد بن سلامة القضاعى ، ص ۱۰۹ . مفهوم اين روايت به مضمونهاى مختلف در كتب روايى صادر شده كه ذيلاً يك نمونه آورده مى شود : «قال : فسئلا عليهماالسلام « ... هل بين الجبر والقدر منزلة ثالثة ؟» قالا : نعم ، أوسع ممّا بين السماء والأرض» .
عن أبي عبداللّه عليه السلام قال : «لا جبر ولا تفويض ولكن أمر بين الأمرين قال قلت : وما أمر بين أمرين ؟ قال : مثل ذلك رجل رأيته .. .» .
3.الكافي ، ج ۱ ، ص ۱۵۴، باب الجبر والقدر والامر بين الامرين .