را»، به اين معنى كه توفيق دادم تا اين خير در دست او جارى شود و اين ، همان تفسيرى است كه حقّ تعالى مى فرمايد كه : «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى»۱ . و اين دوست داشتنى هم كه حق ـ سبحانه و تعالى ـ فرموده كه : «خير را در دست هركس كه دوست داشتم ، جارى نموده ام»، دوست داشتنى نيست كه بدون سابقه از عبادت و تقوا بوده باشد و بعد از آنكه عبادت و تقوا باعث محبّت خدايى شود ، در اين صورت ، اگر تيسير و توفيق شود ، اجر و اعطايى است مولد استحقاق اُجور و عطاياى ديگر شود و معنى فقره دويم حديث ، آن است كه : «خلق كردم شر را و جارى كردم آن را در دست هركه دشمن داشتم او را» ، به اين معنى كه خذلان او نمودم و سبب قدرت از او نكرده و او را بر ترك آن ملجأ نداشتم تا به اختيار ، آن فعل از او صادر شد و اين ، باز همان تيسيرى است كه خداى تعالى مى فرمايد كه : «وَ أَمَّا مَن بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى * وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى»۲ .
و اين دشمن داشتنى كه خداى تعالى مى فرمايد به شرح مذكور ، دشمن داشتنى نيست كه بدون سابقه از معاصى و خطا باشد و بعد از آنكه معاصى باعث بغضى از جناب الهى شود ، اگر تيسير ، يعنى خذلان كرده شود تا معصيت را عاصى به اختيار خود نمايد ، حكم معاقبه و نكال مى دارد كه موجب و مولد استحقاق معاقبات ديگر شود . اگر چه حديث مذكور را به چند معنى ديگر كه آسان تر باشد ، تفسير مى توان كرد ؛ امّا براى إبان و آشكارا شدن كلمه حقّه به همين معنا كه به حسب ظاهر مشكل مى نمود ، على سبيل الاستعجال به طريقه حسنى صورت ارتسام پذيرفت .
والحمد للّه ربّ العالمين .
فهرست
1.ليل (۹۲): ۵ ـ ۷ : «پس هر كس كه در زندگى دَهِش داشت و تقوا داشت و روزِ قيامت را تصديق نمود ، پس به زودى ما كار او را آسان مى كنيم» .
2.ليل (۹۲): ۸ ـ ۱۰ : و اما هر كه بخل ورزد و راه خلاف تقوى بپيمايد و تكذيب حقايت قيامت نمايد ، پس به زودى كار را بر او مشكل سازيم .