شرح حديث «ستّة أشياء ليس للعباد فيها صنع» - صفحه 563

و از اين قرار لازم مى آيد كه همه زنديقان عالم ، اعتقاد به وجود صانع داشته باشند و همه سنّيان ، به نفى صفات زايده قايل باشند و همچنين به نفى رؤيت و غير آن اعتقاد داشته باشند و تمام گبران و نصرانيان به توحيد و يگانگى خدا اذعان و تصديق قلبى داشته باشند و اثبات اهرمن و اقانيم از روى عناد مى كرده باشند و اين سخن بسيار دور مى نمايند و اگر گويند كه : اكثر آن جماعت معاندند ، به مرتبه اين سخن بعيد نيست ، امّا همگى صفت عناد داشتن جبلّى از عقل دور است ، بلكه از بعضى از اين طوايف معلوم ۱ مى شود كه در مذهب خود راسخند و نهايت اصرار بر آن دارند و مع ذلك از روى تديّن ، فعل خود را موجب نجات مى دانند و بعضى از معاصرين قدس سره ، معرفت رسول را نيز از اين جمله شمرده و آن ابعد است ، بلكه جمعى كثيرى از اخيار و صلحاى صحابه ، بعد از مدّتى پيغمبر صلى الله عليه و آله را شناخته اند و چون مى توان گفتن كه همه صحابه منتجبين كه به اتّفاق مشكورند ، قبل از ايمان با نبى عناد مى كرده اند و حكايت ايمان ابوذر و سلمان و قصّه ايمان آوردن ايشان با اين سخن منافرتى تمام دارد .
و پوشيده نماند كه اين قول كه معارف همه ضرورى است ، مذهب شمامة بن اَشرس است كه در زمان امام رضا عليه السلام از رؤساى معتزله بود و عمرو بن بحر المعروف به جاحظ كه نصب و عداوت او با اهل بيت مشهور عالم است و از علماى شيعه كسى به اين قايل نشده است و آيات و روايات ظاهراً با او موافق نمى نمايد و خداى تعالى در قرآن عظيم ، امر به نظر در خلق كرده و حوادث بديعه را كه در آفاق و انفس مى باشد ، از جمله آيات شمرده و مكرّراً عجايب و سماوات و ارض و اختلاف شب و روز و غير آن را از دلايل تعداد نموده و جمعى را ملامت بر ترك ايمان به خدا كرده و ظاهر است كه اين آيات ، دلايل معرفت ذات و صفات است و دليل مطلب ديگر مثل نبوّت و امامت نيست و مطلب از امر به نظر اين است كه واصل به معرفت الهى شوند و اگر معرفت امرى بود كه خداى تعالى او را در قلوب آدمى آفريده بود ، فايده بر امر

1.ب : ظاهر .

صفحه از 570