شرح حديث "حلال محمّد حلال إلى يوم القيامة" - صفحه 586

مگر يكى و نمى بينى در خلق خداى رحمن اختلافى و تفاوتى .
بلى خلق ، مطّلع بر منافع و مضارّ و صلاح و فساد خود نيستند و از اين جهت خداوند عالم ـ جَلَّ شأنُه ـ معلّمين فرستاد كه ايشان صلاح و فساد و مضارّ و منافع خلق را به ايشان تعليم كنند ، پس چنانكه مى بينى كه مثلاً عسل ، نافع مطلق از براى همه كس نيست و ضارّ از براى همه كس نيست و آب غوره ، نافع از براى همه كس نيست و ضارّ از براى همه كس نيست ، پس از براى ناخوشى صفراوى ، مثلاً عسل ضارّ بود ، حرام كرد و از براى ناخوشى بلغمى نافع بود ، امر كرد و آب غوره از براى بلغمى ، ضارّ بود ، نهى كرد و از براى صفراوى نافع بود ، فرمود و شراب مثلاً ، از براى همه كس ضارّ بود ؛ چرا كه ازاله عقل همه كس مى نمود ، نهى از شراب فرمود .
و اين فقرات را از بابت مَثَل عرض كردم كه بدانى ، بسا چيزى مستمرّاً مضرّ است ، مستمرّاً نهى از آن فرموده و بسا آنكه چيزى در حالى مضرّ بوده ، در همان حال نهى از آن فرموده و بسا چيزى مصلحت اهل عصرى در آن بوده ، يا نبوده ، از براى همان عصر امر و نهى فرموده و واجب هم نيست كه بندگان منافع و مضارّ را بدانند و راه مضرّت و منفعتِ چيزى را بفهمند ، بلكه بايد به هر چيزى كه خداوند ـ جَلَّ شأنُه ـ امر فرموده عمل كنند ، گرچه منفعت آن چيز را نفهمند و از هر چه نهى فرموده اجتناب كنند ، اگرچه راه مضرّتِ آن را ندانند ، و لكن مجملاً مى دانند كه به آنچه ايشان را امر فرموده ، منفعت ايشان در آن بوده و از آنچه نهى فرموده ، مضرّت ايشان در آن بوده و خود احتياجى در اين امر و نهى نداشته [است] .
مجملاً چون اين مقدّمه را دانستى ، پس بدان كه مثلاً عسل را حرام كرده از براى صفراوى ، نه از براى بلغمى و آب غوره را مثلاً حرام كرده از براى بلغمى ، نه صفراوى ، پس حلال محمّد صلى الله عليه و آله كه عسل است از براى بلغمى ، حلال است تا روز قيامت و حرام او كه عسل است از براى صفراوى ، حرام است تا روز قيامت و حلال او كه آب غوره است از براى صفراوى ، حلال است تا روز قيامت و حرام كه آب غوره

صفحه از 594