كشف الكنوز في الاستكشاف عن الرموز - صفحه 37

قوله : أ يؤمّل غيري في الشدائد و الشدائد بيدي و يرجو غيري ، و يقرع بالفكر باب غيري ، و بيدي مفاتيح الأبواب ، و هي مُغلقة ، و بابي مفتوح لمن دعاني .
همزه در «أيؤمّل» از براى استفهام انكارى است و الّا حقيقت استفهام در حقّ من لايعزب عن علمه مثقال ذرّة في الأرض و لا في السماء ۱ متصوّر نيست ، يعنى آيا آرزو مى كند؟ غير مرا در دفع شدايد و مكاره و بلايا و مطالبه دفع آنها در سواى من مى كند و حال آنكه شدايد و بلايا جميعاً در دست من است ؛ زيرا كه مؤثّرى و فاعلى غير از من الّا به تسبيب من نيست ، ـ چنانكه گذشت ـ و آيا اميدوار مى شود از غير من و مى كوبد به فكر ، درِ رحمت غير مرا و به خواطر مى گذراند و اعتقاد مى كند كه همه مآرب و مقاصدش و يا بعضى از آنها را ديگرى مى تواند برآورد؟! و حال آنكه در دست من است كليدهاى درهاى جميع حاجات از انعام و افضال و رفع محن و آلام و اين ابواب خزائن حاجات بسته شده است به نيستى و فناى ذاتى و كليد معدومات در دست كيست كه قدرت تامّه عامّه بر ايجاد اشياء داشته باشد و غير حقّ ـ سبحانه و تعالى ـ در سرمايه وجود خود محتاجند به او ، پس سؤال و كوفتن درِ رحمتِ غير حقّ تعالى ، از قبيل استعاره از مستعير و سؤال از محتاجِ فقير است ؛

از خلق همرهى طلبيدن چه گُمرهى استخاكت به سر مگر تو به حقّ آشنا نيِى
و حاصل كلام انكارى است از حقّ ـ سبحانه تعالى ـ و توبيخ است مر كسى را كه اميدوار و چشم داشت از غير اوست و به صورت استفهام درآوردن ، با اينكه مقصود اين است كه نبايست اين عمل از او صادر شود ، از براى بيّنه بر شناعت اين عمل ، به حيثيّتى كه قابل جزم به صدور اين عمل عقلاً نبوده و نهايت مقام جاى شكّ و استفهام باشد ؛ به علّت قرائن و علامات قالعه و قاطعه رجاىِ از غير كه فقرايند .
قوله : وبابي مفتوحٌ لمن دَعاني .
و درِ انعام و اعطاى من گشوده و باز است از براى كسى كه بخواند مرا ، چنانكه

1.اشاره دارد به آيه ۳ از سوره سبأ (۳۴) : «لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِى السَّمَاوَ تِ وَ لَا فِى الْأَرْضِ» .

صفحه از 44