شرح حديث "ما تردّدت في شيءٍ كتردّدي في قبض روح عبدي المؤمن" - صفحه 143

و نقليه بر آن اقامه شده است. بلكه اين مطلب از واضحات بلكه از بديهيات است و حاجت به برهان ندارد.
مطلب سوّم: ممكن است رفع اين عيب و اشكال، به چند وجه:
اوّل اينكه عيب مذكور، موجب صرف حديث از حمل بر معناى حقيقى ظاهرى شده؛ پس گوييم كه اين كلام از مقوله مجازات عرفيّه است كه به جهت بيان عظم شأن مؤمن وارد شده است تا خلق بر جلالت شأن مؤمن عنداللّه (جلّ جلاله) مطّلع شوند كه واردساختن مكروه مؤمن بر او آنقدر خلاف رضاى الهى است كه خلاّق عالم را گويا مثل شخص متحيّر مى گرداند كه گويا مى خواهد دست از حكمت بالغه و مصلحت قبض روح مؤمن بردارد و قبض روح نفرمايد تا مكروه بر مؤمن وارد نشود تا خلق طريق ادب را با مؤمن ازدست ندهند و حرمت بزرگى شأن او را عنداللّه رعايت كنند؛ پس هرگاه حديث مجازشد نه حقيقت، اشكال دفع شد.
دوّم آنكه تردّد، صفت ذات اقدس نيست تا اشكال لازم آيد؛ بلكه از صفات فعليه الهيّه است كه آن، حادث بنفسه است. و محلّ اثبات و سلب است. چنانچه رواست كه بگويى خلق فرموده اين را و خلق نفرموده آن را و عزّت داد فلان را و عزّت نداده آن را و امثال ذلك از ساير صفات فعليه كه از جمله آنها تردّد است.
و فى الجمله توضيح اين كلام اين است كه فعل اللّه موجد اشياء است و از جمله اشياء، افعال عبادات. چنانچه در كلام مبارك خود در سوره صافّات مى فرمايد كه:
«وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ» . ۱ يعنى خداوند خلق فرموده است شما را و آنچه را كه شما به عمل مى آوريد. پس به صريح اين آيه مباركه و ادلّه متعدده ديگر كه در مسئله اثبات اختيار از براى مكلّفين ذكركرده ايم، چنين مى گوييم كه افعال اختياريه عباد (اصل فعل و اختيار فعل) از خودشان است ولكن اللّه (عزّوجلّ) اختيار و فعل ايشان را از براى اتمام حجّت براى ايشان خلق مى فرمايد. پس طالب اقبال را اقبال عطا

1.صافات (۳۷): ۹۶.

صفحه از 152