شرح حديث "ما تردّدت في شيءٍ كتردّدي في قبض روح عبدي المؤمن" - صفحه 145

تشريفا فعل خود شمرده؛ و توضيح اين مطلب (لكن به طريق اشاره)، اين است كه تحقّق هر مفعولى موقوف است بر فعلى كه آورنده اوست و ظهور هر فعلى نيز موقوف است بر انفعال المفعول. بعبارة اخرى، مفعول در تحقّق محتاج به فعل است و فعل در ظهور محتاج به انفعال مفعول است. پس انكسار محقّق نمى شود مگر به كسر؛ و كسر ظاهرنمى شود مگر به انكسار؛ و هر مفعولى كه فعل فاعل را كمتر ظاهر مى سازد، ابعد از فاعل فعل خواهد بود و هر مفعولى كه بهتر قبول مى كند، بيشتر مظهر فعل مى شود و اقرب به فعل مى گردد و آخرالامر از شدّت قرب، كارش به جايى مى رسد كه صورت مفعول، بعينه، صورت فعل فاعل مى شود؛ به حدّى كه ادّعا مى كند همانچه را كه فعل ادعامى كند؛ و فعل هم از جهت اظهار غايت قرب او و بيان شرافت او مى گويد كه چنانچه تو منى، من نيز توام. اگرچه در واقع و نفس الامر، من منم و تو تويى.
مثلا حديده محمات، كارش در مقام قرب به جايى مى رسد كه فرقى در ميانه او و نار ظاهرنيست. پس او «أنا النّار» مى گويد و نار هم از براى اظهار شرافت او در مقام قرب، تصديق او كرده قبول اتحاد مى كند؛ و مفاعيل در اين مقام مختلف اند به قدر اختلاف صفاء خود و اختلاف انفعال خود؛ و هريك در رتبه خود صادق اند. پس وزن «أنا النّار» گفتن حديده محمات، به قدر صفاى او است و نقره صافيه به قدر صفاى آن و طلاى خالص به قدر جلاء او، و الماس به قدر طاقت خود وهكذا فى كل شى ء بحسبه.
و مسئله در انفعال هر شى ء به فعل اللّه ، بعينه همين طور است در زمانيات، به اختلاف مراتب آنها و همچنين آنچه در دهر و ملكوت و جبروت و لاهوت است تا اوّل، صادر از فعل اللّه و موجود مع وجود فعل اللّه ؛ و جميعا در ادعاء خود صادق اند؛ لكن هريك به حسب خوداند، نه بحسب مافوق و ما تحت خود؛ و جميعا آيه اللّه اند و مخبر عن فعل اللّه و عن اللّه اند و حال آنكه درواقع و نفس الامر، نه فعل اللّه اند و نه ذات اللّه . بلكه عين اللّه و اذن اللّه و لسان اللّه و وجه اللّه و يداللّه وأ اللّه اند و فعلشان فعل اللّه و

صفحه از 152