شرح حديث "ما تردّدت في شيءٍ كتردّدي في قبض روح عبدي المؤمن" - صفحه 152

پس از او سؤال مى كنند كه چرا مضطربى؟ مؤمن مى گويد كه چگونه مضطرب نباشم و حال آنكه مى بايد كه از مكانى كه انس دارم بروم به مكانى و قبرى كه به او انس ندارم و مفارقت از اهل و عيالى كه به ايشان انس گرفته ام و با جمعى آشناشوم كه به ايشان مأنوس نيستم. عزرائيل مى گويد كه مى خواهى مكانى و اهلى به تو بدهم بهتر از مكان و اهل تو؟ مؤمن مى گويد كه چگونه است آنچه مى گويى؟ دفعةً حجب از نظر او مرتفع مى شود. پس مشاهده مى كند مقامات عاليه جنان را. پس به او مى گويد كه اين مكان، عوض مكانهاى دنياى تو و به او نشان مى دهد نفوس مقدّسات محمد و آل محمد را ارواحنا لهم الفداء . پس به او مى گويد كه اينك اهل بيت عصمت (عليهم السلام) در عوض آن اهل تو. پس دفعةً مؤمن مبالغه مى كند كه: اى عزرائيل! تعجيل در قبض روحم كن و مرا به آن مكان و به خدمت سادات و مواليم مشرّف فرما. ۱
الحاصل هيچ مؤمنى را قبض روح نمى كنند مگر بعد از رفع ترديد او و اذن او و اين است مراد از آيه شريفه «يَـأَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَـدِى ـ وهم محمد وآله عليهم السلام ـ * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى»۲ و در ترجمه اين حديث شريف، جاى سخنان بسيار است؛ لكن به همين قدر اختصارشد، به جهت ضيق مجال و تبلبل بال.
أسئل اللّه الحشر مع النّبى والآل ـ عليهم الصّلوة والسّلام دوام الغدوّ والآصال ـ والحمدللّه على كلّ حال. فى 26شهر محرّم الحرام سنه1266.

فهرست

1.ن.ك: بحارالأنوار، ج۶، ص۱۹۶، ح۴۹ و ص۱۶۳، ح۳۲.

2.فجر (۸۹): ۲۷ ـ ۳۰.

صفحه از 152