آراى معراج امتياز كشته ، در قربانگاه «قابَ قَوْسَيْنِ أوْ أدْنى»^۱ سهم اعلى مرتبه ترقّى بشرى به حصّه بلند مقدارى رتبه عرش انتمايش رسيد. عليه و آله صلوات اللّه الملك الرحيم ما افتتحت الصلاة بالتكبير و اختتمت بالتسليم.
أمّا بعد : بر فرمان پذيران احكام مطاعه جناب اقدس الهى ، و طاعت پژوهان حكم واجب الاطاعه صدور فرماى اوامر و نواهى ، پوشيده نماناد كه به مقتضاى مصدوقه «الناس على دين ملوكهم» اهتمام پادشاه دل آگاه به كارگزارى شعائر دين مبين ، باعث رونق پذيرى كيش و آيين ، و موجب ازدياد رغبت كافّه رعيّت به گزارش وظايف ملّت مستبين مى باشد. لهذا بر چمن آرايان گلزار هميشه بهار دين و ايمان ، و گلدسته بندان ازهار فيض آثار علم و عرفان ، لازم است كه از جمله احكام دينيّة هر چه را اهمّ دانند به تقريبات مناسبه به عرض اقدس رسانند كه علم كردن خديو جهان بان ، محرّك دواعى اطاعت ساير جهانيان گردد.
و چون به معاضدت توفيق ايزدى ، و مساعدت تأييد سرمدى ، در اين عهد سعادت زا و روزگار طاعت فزا ، همگى همّت والا نهمت اعلى حضرت ، جم حشمت ، سكندر شوكت ، كيوان رفعت ، بهرام صولت ، مشترى سعادت ، آب و رنگ گلستان جاه و جلال ، گلگونه بهارستان دولت و اقبال ، باسط بساط عدل و احسان ، ماحى رسوم ظلم و عدوان ، رافع لواى والاى دين پرورى ، تابع مذهب حقّ انتماى اثنى عشرى ، خورشيد افق ظل اللّه ى ، درّى سپهر خوقنت و پادشاهى ، زيب افزاى سرير سلطانى ، معمار بناى گردون اعتلاى جهانبانى ، شيرازه صحيفه فتح و فيروزى ، فهرست مجموعه دانش اندوزى ، شهريارى كه مزيّتش بر ساير سلاطين جهان به قدر امتياز شاه از گداست ، و در نظر همّتش حاصل دريا و كان قطره مانا ^۲ و ذرّه نما ، گردون وقارى كه هر كه چشم بينايى دارد ، غبار راهش توتياى ديده جهانيان در نظر آورد ، و هر كس به نظر بينش نگرد خاك روبى درگاه گردون اشتباهش را به جاروب مژگان