آداب الصلاة (شرح حديث حمّاد) - صفحه 367

از آن راه باشد كه حمّاد اتيان به آنها درست كرده باشد در نمازى كه كرد و ديگر محتاج به تعليم نباشد ، يا آن كه غرض بيان افعال اصل نماز باشد از وقت شروع كردن در اوّل جزوى از آن كه تكبيرة الافتتاح باشد تا هنگام اختتام كه به اداى سلام است و لهذا حرف تعقيب نيز مذكور نيست.
و امّا نيّت پس ظاهر شد رعايت آن از خشوعى كه مذكور شد ، چه اقبال دل به جانب نماز و ياد حق تعالى نيست مگر نيّت.
ثُمَّ قَرَأ الْحَمْدِ بِتَرْتيلٍ وَ قُل هو اللّه اَحَدٌ.
بعد از آن قرائت كرد سوره حمد را شمرده به اداى وقف ها و اخراج حرف ها از مخارج آنها ، نه اين كه تند خواند و حرف ها را در هم شكند يا از غير مخرج گويد. و به اين دستور قرائت كرد سوره قل هو اللّه احد را.
ثمَّ صَبَرَ هنيئةً بِقَدْرِ ما يُتَنَفَّس و هو قائمٌ ، ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حِيالَ وَجْهِهِ وَ قالَ اللّه اَكْبَر وَ هُوَ قائم.
و بعد از فراغ از قرائت حمد و سوره درنگ كرد زمانى اندك كه گنجايش نفس زدنى داشته باشد. پس برداشت هر دو دست خود را تا برابر روى خود. و ظاهر اين است چنان كه از بعضى اخبار ديگر مفهوم مى شود كه مراد اين باشد كه آن قدر بلند كرد دست ها را كه محاذى اواسط رو و نرمه گوش ها شد.
و گفت : اللّه اكبر بر حالى كه او ايستاده بود و هنوز شروع به خم شدن نفرموده بود براى رفتن به ركوع.
ثُمَّ رَكَعَ وَ مَلَاَ كَفَّيْهِ مِنْ رُكْبَتَيْهِ مُنْفَرِجاتٍ وَ رَدَّ رُكْبَتَيْهِ ألى خَلْفِهِ حَتّى أسْتَوى ظَهْرُهُ حَتّى لوصُبَّ عَلَيْهِ قَطْرَةٌ مِنْ ماءٍ أو دُهْنٍ لَمْ تَزَل لاِسْتِواءِ ظَهْرِهِ وَ مَدَّ عُنُقَهُ وَ غَمَّضَ عَيْنَيْهِ.
و بعد از گفتن تكبير به ركوع رفت و پر كرد هر دو كف دست هاى خود را از دو زانو بر حالى كه از هم گشاده داشت انگشتان دست ها را ، و زانوها را به جانب عقب شكست تا آن كه مستوى و برابر شد اجزاى پشت او به حدّى كه اگر ريخته مى شد بر آن قطره اى از آب يا روغن از جاى خود نمى رفت و به هيچ جانب حركت نمى كرد به

صفحه از 386