آداب الصلاة (شرح حديث حمّاد) - صفحه 379

و اضافه دو قَدْ قامَتِ الصَلاة بعد از دو فصل حَىَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلَ ،
و معنى قَدْ قامَتِ الصَلاة اين است كه به تحقيق كه بر پاى شد نماز يعنى وقت برخواستن از براى آن شد يا اين كه نزديك شد وقت دخول در آن.
و مجموع فصول اذان و اقامه سى و پنج فصل مى شود و در هر يك از اذان و اقامه ابتدا به تكبير شده و انتها به تهليل تا ابتدا و انتها هر دو به اسم اعظم حق تعالى واقع شود ، چون لفظ مباركه جلاله در تكبير در اوّل است و در تهليل در آخر.
و سنّت است بلند كردن آواز در اذان و شمرده گفتن آن و بيان حروف و طول دادن وقف هاى آن ، به خلاف اقامه كه آن تندتر گفته مى شود و وقف آخر فصول آن را طول نبايد داد امّا ترك وقف بالكليّه خوب نيست. ۱
و سنّت است كه مصلّى در حال اذان و اقامه رو به قبله با طهارت باشد ؛ ۲
و مكروه است سخن گفتن در اثناى آنها. ۳
دوم : شش تكبير سنّتى كه گفته مى شود در اوّل نماز با تكبيرة الاحرام كه مجموع هفت تكبير شود ، و گفته اند علماء كه هر يك از اين هفت تكبير را كه خواهد تكبيرة الاحرام قرار مى تواند داد ، ۴ به اين معنى كه نيّت و قصد بستن نماز را نزد گفتن هر يك از اينها كه خواهد بكند و مابقى را به قصد استحباب بگويد خواه سابق و خواه لاحق.
امّا افضل آن است كه تكبير آخر را تكبيرة الاحرام گرداند و شش تكبير سنتى را پيش بگويد. و خواندن دعا در مابين تكبيرات سنّت است. ۵
و كيفيّت آن بر اين نحو است كه سه تكبير مى گويد و اين دعا مى خواند اللهمَّ أَنْتَ الْمَلِكُ الحَقُّ لا اِله الاّ انت سبحانك إنّى ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى ذَنْبى إنَّه لا يَغْفِرُ الذُنوُبَ الاّ أنْتَ ، يعنى خداوندا تويى پادشاه حق ، نيست خدايى مگر تو تسبيح مى كنم تو را تسبيح

1.وسائل الشيعة ، ج ۴ ، ص ۶۳۹.

2.وسائل الشيعة ، ج ۴ ، ص ۶۳۵.

3.وسائل الشيعة ، ج ۴ ، ص ۶۲۸.

4.رجوع شود به جواهر ، ج ۹ ، ص ۲۱۳.

5.وسائل الشيعة ، ج ۴ ، ص ۷۲۳ ؛ و رجوع شود به المنتهى ، ج ۱ ، ص ۲۶۹.

صفحه از 386