زمينه‏ سازى معصومان براى پذيرش غيبت امام زمان عليه السلام - صفحه 44

2. بيان ويژگيهاى روزگار غيبت

غيبت امام پديده اى غريب و ناآشنا بود و آگاهى کامل از آن جز از طريق وقوع خارجى آن ممکن نبود. ارائه برخى ويژگيها و توضيح چگونگى آن، مى توانست از غرابت آن بکاهد و آن را به امرى نسبتا آشنا تبديل کند. امامان عليهم السلام چندين ويژگى از ويژگيهاى دوران غيبت را در پيشديد شيعيان خود نهادند تا آن را انکار نکنند و با انطباق آنچه واقع مى شود با آنچه پيشتر نسبت به آن آگاهى يافته بوده اند، آن را آسانتر باور کنند. معصومان عليهم السلام غيبت را امرى الهى و از پيش تقدير شده خواندند و آن را نه يک امر تصادفى و بى سر و ته بلکه دورانى با سرآغاز مشخص هرچند طولانى دانستند و با پيشگويى برخى رويدادهاى نزديک به هنگام شروع آن، معين و معلوم بودن آن رانشان دادند.

2 ـ 1. الهى و مقدّر بودن غيبت

روايات متعددى از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و نيز امامان عليهم السلام، وقوع غيبت امام قائم عليه السلام را حتمى و آن را مستند به خدا مى داند. اين احاديث، مسئله غيبت را که امرى دير باور و غير عادى بوده است مسئله اى واقع شدنى و به تقدير الهى دانسته و بدينسان اين امر غريب را به صورت واقعه اى قابل انتظار و پيش بينى نشان دادند. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله غيبت را نه يک امر تصادفى و اتفاقى، بلکه گوشه اى از تدبير الهى براى نظام امامت و امت اسلامى خوانده که به اطلاع حضرتش رسانده اند. ايشان فرموده است:
ليغيبنّ القائم من ولدى بعهد معهود إليه منّى؛ قائم از ميان فرزندانم، برپايه قرارى از پيش نهاده شده نزد من غايب خواهد شد. ( کمال الدين: ص287 ح5)
گفتنى است، تفاوت شگفت غيبت با روال عادى و معهود امامت، نياز به تحليل درست و عقلانى آن دارد و پذيرش استناد آن به حکمت الهى، در گرو فهم عميق و درکى ژرف است، از اين رو امام سجّاد عليه السلام در خطاب به يکى از اصحاب سرّش، ابو خالد کابلى، تحقق غيبت را در روزگارى مى داند که دست کم عده اى از باورمندان امامت وجود دارند تا با عقل و فهم و معرفت خدا دادى خود، امام غائب را مانند امام ظاهر بدانند و نزد ايشان غيبت با شهود تفاوتى نکند (همان: ص319 ح2).
در راستاى بيان حتمى بودن غيبت و طراحى الهى و پيشين آن، امام باقر عليه السلام به آيه «إن أصبح ماؤکم غورا فمن يأتيه بماء معين (مُلک: آيه30)» ؛ اگر آب شما در [زمين] فرو رود چه کسى برايتان آب روان مى آورد ؟! اشاره کرده و غيبت امام عصر عليه السلام را تأويل تحقق نيافته اما حتمى الوقوع آن شمرد و فرموده است: «لابدّ أن يجئ تأويلها ( کمال الدين: ص325 ح3)» ؛ گريزى نيست که تأويلش خوهد آمد.
احاديث ديگرى نيز بر اين مطلب دلالت دارند که حتى اندازه و درازاى غيبت نيز مانند اصل آن به مشيت و تقدير الهى است و متأثر از عجله بندگان و يا پيشگويى و خواست آنان نيست. امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
إنّ الله لا يعجل لعجلة العباد، إنّ لهذا الأمر غاية ينتهى إليها، فلو قد بلغوها لم يستقدموا ساعة و لم يستأخروا؛ خداوند به خاطر عجله بندگان، عجله نمى کند، انتهاى اين امر را غايتى است که به آن مى رسد و چون به آن برسند، لحظه اى پس و پيش نمى شود
( الکافى: ج1 ص369 ح7).
و بر همين اساس، کسى جز خداوند متعال از پايان آن اطلاعى ندارد و کسانى که براى پايان غيبت تعيين وقت مى کنند، مدعيانى دروغگو بيش نيستند. مدعيانى که خود را از امامان معصوم، عالم تر نشان مى دهند، زيرا امام باقر عليه السلام به صراحت فرموده: «و لم يجعل الله له بعد ذلک وقتا عندنا (الکافى: ج1 ص368 ح1)» و خداوند پس از آن، وقتى را نزد ما معين نکرد و امام صادق عليه السلام هم با همين صراحت تأکيد کرده است: «کذب الوقّاتون إنّا اهل بيت لا نوقّت (الکافى: ج1 ص368 ح3)» ، آنان که براى ظهور، وقتى را تعيين مى کنند، دروغ مى گويند، ما اهل بيت وقتى را معين نمى کنيم.
در استمرار اين آگاهى بخشى، امام رضا عليه السلام نيز غيبت امام زمان عليه السلام را از سوى خداوند دانسته و در ازاى آن را نيز به تقدير الهى خوانده و فرموده است:
يغيبه الله في ستره ما شاء؛ خداوند، تا زماني که بخواهد، او را در پرده غيبت خود نگاه مى دارد ( کمال الدين: ص376 ح7).
گفتنى است همه رواياتى که از پيشوايان عليهم السلام درباره هنگامه ظهور رسيده است، اين سخنان را تأييد مى کند، چه در هيچ يک از آنها سال و روز مشخصى براى ظهور پيش بينى نشده و تنها نشانه هايى کلى ارائه داده اند.

صفحه از 57