يادآوري اسلوبي در تفضيل - صفحه 79

لا يصدق إيمان عبد حتي يکون بـما في يدالله أوثق منه بـما في يده؛ ايمان هيچ بنده‌اي راست نباشد تا اين که به آنچه در دست خداي است مطمئن‌تر باشد تا آنچه در دست خود اوست ( نهج‌البلاغة: حکمت۳۱۰).
جرج جرداق در مقدمه خود بر کتاب صوت العدالة مي‌نويسد:
بقي أن نوضح أمراً يتعلق بما أشار إليه بعض النقاد من مقاطع هنا أو هناک هي أقرب إلي الشعر منها إلي البحث. ( الإمام علي صوت العدالة الإنسانيـة: ج1 ص15)
نکته‌اي باقي مي‌ماند که بايد توضيح دهيم وآن مربوط به چيزي است که بعضي از خرده گيران، از اين جا وآن جا، به آن اشاره نموده‌اند و در واقع، به شعر نزديک‌تر است تا به بحث و بررسي! ( امام علي صداي عدالت انساني: ج1 ص33)
شارح الکافية في النحو چنين مي‌گويد:
لفظ اللقب ـ في‌القديم ‌ـ کان في الذم أشهر منه في المدح؛ واژه لقب در قديم، بيش تر در ذم شهرت داشته است تا مدح (شرح الرضي على الکافية: ج3 ص264). ۱
مصطفي لطفي منظوطي در کتاب خود مي‌گويد:
هي (المرأة) إلي نهلة واحدة من نهلات الإجلال و الإعظام، أحوج منها إلي شؤبوب متدفق من الحب و الغرام؛ زن، به تک جرعه‌اي بزرگداشت و تکريم حقيقي نيازمندتر است تا باران يک ريز عشق و دلباختگي ظاهري ( النظرات: ج3، ص105).
صبحي صالح درمقدمه خود بر نهج‌البلاغه مي‌نويسد:
إن کتاباً کالنهج يفترض فيه أن يکثر مضمونه في مسائل العقيدة وألّا يتطرق من مسائل الفقه و التشريع إلا لما جاء عَرَضاً أو کانت صلته بـالعقيدة أوثق منها بـالأحکام؛ فرض اوليه در کتابي چون نهج‌البلاغه اين است که بيشترين محتواي آن مسائل عقيدتي باشد، و به مسائل فقهي نپردازد، مگر اتفاقي و يا آن جا که با عقايد، رابطه‌اي تنگ‌تر داشته باشد تا با احکام ( نهج‌البلاغه: مقدمه صبحي صالح، ص27).
بدين ترتيب اين گونه از تفضيل و شيوه نگارش آن در عربي و فارسي، به طور بسيار خلاصه وگذرا، از نظر گذشت. البته نبايد کليشه‌اي نبودن ترجمه‌هاي ارائه شده را از نظر دور داشت و نيز اين که ترجمه پاياني وجود ندارد و مي‌توان براي نمونه‌هاي ذکر شده، ترجمه‌هاي ديگري ارائه داد.

1.و در خروج از کليشه مي‌توان از آن ترجمه‌اي روان تر به گونه روبرو ارائه داد: « واژه لقب در قديم، بيش از آنکه در مدح به کار رود، در ذم شهرت داشته است.»

صفحه از 80