يادآوري اسلوبي در تفضيل - صفحه 78

2ـ در اين کلام، علم امام به دو اعتبار مورد تفاضل واقع شده، امام خود را ـ با هر غرضي ـ در يک اعتبار تفضيل داده است، بنابراين، تعريف, اين مورد را در بر نمي‌گيرد، چه، امام، شخص است و موصوف، نه صفت، که مشترک باشد در دو چيز؛ زيرا در آن صورت، آن دو، مشترک در وصفي بودند که در همان مقايسه مي‌شدند، در حالي که در اينجا اولاً، آنچه در هر دو مشترک است، موصوف است و نه صفت، که قابل مقايسه باشد؛ ثانياً، در اينجا مقايسه در دو اعتبار يک صفت صورت مي‌گيرد، نه ميان دو شخص؛ ثالثاً، شخص يا شيء, واحد است. به عبارتي، يک شخص در دو اعتبار خود مقايسه مي‌شود. با اين توضيح، مشخص مي‌شود که مي‌بايست اين حالت به حالت اول از اسم تفضيل، يعني بدون ال و اضافه نزديکتر از ديگر حالات باشد و در ساختار نيز، شبيه‌تر.
رفته رفته، به رواني اين اسلوب و شباهت نسبي آن در ساختار با شيوه مأنوس در ذهن نزديک مي‌شويم تا پيچيدگي ظاهري آن پايبندمان نشود.

ساختار نمادين و کلي اين اسلوب:

پيش از پرداختن به نمونه‌هاي ديگر در اين زمينه، شايسته است يادآور شويم که ممکن است اين اسلوب با اندک جابجايي در گزاره‌ها، نيز نوشته شود، به اين معني که مي‌توان با توجه به متن، بلندي و کوتاهي اجزاء اسلوب، ذوق ادبي و... گاه، بخش حرف جر + اعتبار مفضل صفت که در نماد بالا، پيش از صفت اصلي يا أفعل واقع شده، دقيقاً پس از آن ذکر کرد و ادامه اجزاء را به همان ترتيب ادامه داد، طبق اين شکل:
(شخص يا شيء) + أفعل + حرف جر‌ + اعتبار مفضّل صفت + مِن + ضمير متناسب شخص يا شيء + حرف جر + اعتبار مفضل عليه صفت.
دقت کنيم که معنا در هر دو نمونه، يکي است و تفاوت، تنها در شکل ظاهري است.
نکته مهم در پياده‌سازي اين کاربرد و استعمال اسلوب تفضيل، در دقيق جايگزين کردن مفضّل و مفضّل‌عليه است. در مقايسه دو اعتبار صفت، جا به جا شدن آن دو در ساختار، معنا را کاملاً واژگون خواهد ساخت و هدف، که درست و فصيح سخن گفتن و نوشتن است، از بين خواهد رفت، که در نمونه‌هايي از کلام اديبان عرب و تقريب‌هايي از فارسي، موضوع روشن‌تر خواهد شد.
حضرت علي عليه السلام در فرازي از سخنان خود مي‌فرمايد:

صفحه از 80