البته اين نمونه، در تعريف بيشترِ قدما و محدّثين نيز خدشه وارد ميسازد و آن را با همه احترام، ناقص ميشمارد. در اين کاربرد اسلوب تفضيل, مقايسه برتري, درست بر عکس تعريف است، يعني مقايسه برتري دو صفت مختلف براي يک شيء يا شخص خاص صورت ميگيرد؛ نه مفاضله دو طرف در يک صفت. شايد بتوان گفت در اين اسلوب، اعتباري از صفت را از شخص يا شيء دور ميکنيم و ديگري را نزديک.
براي تقريب به ذهن، از نمونه آن در فارسي، که کاملاً ملموس و روزمره و عادي مينمايد، شروع کنيم؛ به عنوان مثال، دانشجويان، استادي را در دو صفتش به مقايسه مينشينند و ميگويند: «او به علم صرف داناتر است تا علم نحو ۱ » يا در جايي ميخوانيم: «بيانات رئيس جمهور آمريکا، به توحّش شبيهتر است تا تمدن ۲ »، يا اينکه «فارسي نويسي تو بهتر از عربينويسي توست ۳ » که در اين موارد، باز هم دو صفت در يک شخص با هم مقايسه ميشوند.
بيان اين مورد و امثال آن در زبان عربي چگونه بايد باشد، حال آن که آنچه در کتب نحو و فن ترجمه گفتهاند، مناسب ديگر کاربردهاي اين اسلوب است.
شايد بهتر باشد براي معادل اين اسلوب در زبان عربي نيز نمونههايي ملموس که حتي شايد آنها را شنيده يا ديده باشيم، بياوريم تا مطلب بوضوح روشن شود. شايد بسياري از ما با اين سخن امير بيان علي عليه السلام در شأن خود، آشناييم که فرمود:
أيها الناس سَلُوني قبلَ أن تَفقِدوني، فَلَأنَـا بِطُرُق السّماءِ أعلَمُ منّي بِطُرُق الأرض. ( نهج البلاغة: خطبه۱۸۹)
در توضيح مطلب پيش گفته، بايد بگوييم عبارت «دو صفت يا ويژگي» از باب تسامح است و گرنه به طور دقيقتر بايد بگوييم «دو اعتبار از يک صفت»؛ يعني مثلاً شخصي در صفت علم و دانايي، يکبار به اعتبار دانايياش در فقه و بار ديگر به اعتبار دانايياش در حديث مقايسه ميشود. در مثال بالا و کلام مولي عليه السلام ذکر دو نکته ارزنده است:
1ـ اين کلام، از فصيحترين شخص عرب، علي عليه السلام است که منبع و آبشخور فصاحت قريش و عرب خُلّص و عربي قديم است و به صدورش، اطمينان.
1.إنه بـعلم الصرف أعلم منه بـعلم النحو.
2.إن تصريحات الرئيس الأمريکي أشبه بـالبربريه منها بـالمدنيه.
3.إن کتابتک بـالعربيه أفضل منها بـالفارسيه.