تأويل آن را بيان داشتهاند.
در اينجا از اين مخالفتها و موافقتها، بدون آن که اجازه داوري در درستي يا نادرستي آنها را به خود دهيم، سخن خواهيم گفت. آنچه در پي ميآيد، گواه اين مطلب است که هر چند برخي تأويل بطني را نفي نمودهاند، اما گاه، چاره را در اين ديدهاند که از اين ميوه ممنوعه به راحتي نگذرند و با عناوين مختلف به تأويل روي بياورند؛ هر چند که نام آن را تأويل نگذارند.
مرحوم حاج ملاهادي سبزواري در شرح الاسماء الحسني در اين باره ميگويد:
هيچ كدام از فرق و مذاهب اسلامي گريزي از تأويل ندارند و حتي ظاهر گراياني چون ابن حنبل نيز در مواردي مجبور به تأويل شدهاند. 1
علامه شعراني نيز معتقد است که در ميان دانشمندان اسلامي هيچ کس نيست، مگر آن که فيالجمله به تأويل حديث مبادرت کرده باشد. 2
آنان که بر ظواهر نصوص بسيار تأکيد دارند و سعيشان بر اين است که از رد و يا تأويل روايات دوري کنند، احاديثي را که در پي ميآيد، مستند شيوه خويش برميشمارند:
عن الإمام علي عليه السلام : إذا سمعتم من حديثنا ما لا تعرفون فردوه إلينا وقفوا عنده، وسلموا حتي يتبين لكم الحق، ولا تكونوا مذاييع عجلي. 3 عن الإمام الباقر عليه السلام : قال رسول الله عليه السلام : إن حديث آل محمد صعب مستصعب لا يؤمن به إلا ملك مقرب ، أو نبي مرسل ، أو عبد امتحن الله قلبه للإيمان ، فما ورد عليكم من حديث آل محمد -صلوات الله عليهم- فلانت له قلوبكم وعرفتموه فاقبلوه وما اشمأزَّت قلوبكم وأنكرتموه فردوه إلي الله وإلي الرسول وإلي العالم من آل محمد ( ، وإنما الهالك أن يحدث بشيء منه لا يحتمله فيقول : والله ما كان هذا شيئاً والإنكار هو الكفر. 4 عن الإمام الباقر عليه السلام : والله إن أحبّ أصحابي إلي أورعهم وأفقههم وأكتمهم لحديثنا، وإن أسوأهم عندي حالاً و أمقتهم إذا سمع الحديث ينسب إلينا ويروي عنّا فلم يقبله، اشمأزَّ منه وجحده وكفر من دان به و هو لا يدري لعل الحديث من عندنا خرج، وإلينا اُسند،
1.۱ . گفتهاند كه ابن حنبل تنها به تأويل سه حديث نبوي تصريح كرده است
الف. قوله عليه السلام: الحجر الاسود يمين الله في الارض.
ب. قوله عليه السلام: قلب المؤمن بين اصبعين من أصابع الرحمن.
ج. قوله عليه السلام: اني لأجد نفس الرحمن من قبل اليمن.
مرحوم سبزواري ميگويد: تنها به تأويل اين سه حديث بسنده كرده است؛ زيرا كه وي اهل عمق و دقت در مسائل عقلي نبوده است و الا ابن حنبل تنها به تأويل اين سه حديث بسنده نميكرد (ر. ک : شرح الأسماء او دعاء الجوشن الكبير، ص ۲۴۸ ـ ۲۴۹ ).
2.۱ . شرح الکافي ملاصالح (مقدمه)، ص يح.
3.۱ . بحار الأنوار، ج ۲ ، ص ۱۸۹ ، ح ۲۰ . مجلسي رحمه الله گويد: «المذاييع: جمع مذياع من أذاع الشيء إذا أفشاه».
4.۱ . همان، ح ۲۱