درنگی در تأويل روايات - صفحه 172

برداشته، آن را توجيه کرده، احتمال مرجوح و غيرظاهر آن را بپذيريم. ۱ کساني چون شافعي در اختلاف الحديث، ابن قُتَيبه در تأويل مختلف الحديث، ابن فُورَک در مشکل الحديث و بيانه و طحاوي در شرح مشکل الاثار به تأويل احاديث متعارض پرداخته‌اند. ۲ شيخ طوسي در تهذيب الاحکام و الاستبصار نيز تأويل را در اين معنا به کار برده است، ۳ اما سيد مرتضي علم الهدي ۴ تأويل حديث را به معناي فهم غرض اصلي حديث دانسته و براي تأويل حديث بيشتر به شرح حديث و نقل الفاظ غريب آن پرداخته است. از اين ديدگاه در تمام کتاب‌هاي غريب الحديث به تأويل حديث پرداخته شده است.
بجز دو شيوه ياد شده، برخي نيز به وجود معناي باطني براي احاديث باور دارند و چون، با توجه به برخي اخبار رسيده از معصومان، کلام ايشان را داراي محکم و متشابه و وجوه معنايي مختلف مي‌دانند، به تأويل برخي از احاديث روي آورده‌اند. باورهاي اين گروه ـ که بيشتر آنان حکما و عارفان‌اند ـ با مخالفت‌هاي زيادي مواجه شده تا آنجا که برخي مشروعيت چنين تأويل‌هايي را انکار کرده‌اند.
در اين نوشتار، ابتدا به بيان معناي تأويل پرداخته و سپس از گستره آن سخن به ميان خواهيم آورد و از موافقان و مخالفان تأويل بطني سخن خواهيم گفت.

1. معناي تأويل

الف. واژه شناسي تأويل

واژه «تأويل» (بر وزن مصدري تفعيل) را همه لغت نويسان و لغت شناسان از ريشه اَوَلَ مي‌دانند؛ چنان که راغب اصفهاني در اين باره مي نويسد:
التأويل من الأول، أي: الرجوع إلي الأصل، و منه: المَوْئِلُ للموضع الذي يرجع إليه، و ذلک هو ردّ الشي ء إلي الغاية المرادة منه، علما كان أو فعلا. ۵
به نوشته ابن فارِس، ۶ اين ريشه دو معناي اصلي دارد: آغاز يک چيز و پايان آن. کلمه اوّل از معناي نخست اشتقاق يافته و فعل آلَ يؤُول به معناي «رَجَعَ» (بازگشت ) به معناي دوم بر مي‌گردد. واژه‌هاي اِياله به معناي سياست و آل به معناي خاندان و خانواده از ريشه اَوَلَ است، تأويل نيز با معناي دوم پيوند دارد و «تأويل کلام » بدان بازمي‌گردد. ۷ لغت شناسانِ پيش از ابن فارس و پس از او غالباً همين توضيح را در باره تأويل دارند. ابوعُبَيده مَعْمَربن مُثنّي (م ح 210ق) يکي از دو معناي تأويل را «مَرجِـع »

1.مختلف الحديث بين الفقهاء و المحدثين، ص ۷ ؛ الحديث و المحدثون، او، عناية الامة الاسلامية بالسنة النبوية، ص۴۷۱.

2.ر.ک: علوم الحديث، ص ۱۱۲؛ منهج النقد في علوم الحديث، ص۳۴۱.

3.الاستبصار، ج ۱، ص ۵۳ ـ ۵۴.

4.امالي المرتضي ، ج ۱، ص ۳۱ ـ‌ ۳۲، ۳۴۰ ـ ۳۴۱.

5.مفردات الفاظ القرآن، ص ۹۹.

6.معجم مقاييس اللغة، ذيل «اول».

7.ر.ک : الصاحبي في اللغة و سنن العرب في کلامها، ص ۱۹۳.

صفحه از 203