درنگی در تأويل روايات - صفحه 181

گونه صناعات ادبي، در متون روايي است:
در حديثي آمده است:
و روي أنّ الكعبة شكت إلي الله ـ عزّوجلّ ـ ما تلقي من أنفاس المشركين. فأوحي الله ـ تعالي ـ إليه: قرّي يا كعبة! فإنّي مبدلك بهم قوماً يتنظفون بقضبان الشجر، فلمّا بعث الله ‌عزّوجلّ ـ نبيه محمّداً صلي الله عليه و آله نزل عليه روح الأمين جبرئيل عليه السلام بالسواك؛۱
نقل شده كه كعبه از نفس‌هاي [نامطبوع] مشركان به خداوند شكايت كرد. پس خداوند متعال به او وحي كرد: اي كعبه، آرام باش كه من براي تو گروهي را جايگزين آنها مي كنم كه [دهان خود را] با شاخه هاي درختان پاكيزه مي‌كنند. پس هنگامي كه خداي ـ عزّوجلّ ـ حضرت محمد صلي الله عليه و آله را برانگيخت، جبرييل روح الامين با مسواك بر آن حضرت نازل شد.

علامه محمد تقي مجلسي رحمه الله در باره اين حديث مي‌گويد:
و حملت علي التجوّز بأنّه لمّا كان تعظيم الكعبة بأي وجه كان من الواجبات و الطواف مع الرائحة الكريهة عنده مخالف لتعظيم، فكأنّه اشتكي؛ ۲
[اين حديث] حمل بر مَجاز مي شود؛ براي اين كه وقتي بزرگداشت كعبه به هر طريقِ ممكن واجب، و طواف با بوي نامطبوعْ مخالف بزرگداشت و تعظيم كعبه باشد، [در صورتْ طواف با بوي نامطبوع] گويي كعبه شكايت كرده است.
از نظر سيد رضي رحمه الله در روايت نبوي زير دو استعاره‌ وجود دارد:
لو يعلمون ما يکون في هذه الأُمَّة من الجوع الأَغبَرِ و مِن المَوتِ الأَحمَرِ؛ ۳
کاش مي‌دانستند گرسنگي‌هاي خاک‌آلود و مرگ‌هاي سرخي را که در اين امت به وجود خواهد آمد.
1. «الجوع الأغبر» که در آن غبارآلودي به مثابه وصف «گرسنگي» به کار رفته‌است؛ زيرا در عرف زبان عربي، نسبت‌دادن تيرگي و خاک‌آلودگي به سختي‌ها و بحران‌ها امري شايع است، چنان‌که از خشک‌سالي‌ها به دليل کمبود بارش و رويش گياهان با عبارت «هذه حِجج غُبر» ۴ ياد مي‌کنند. ۵
2. «الموت الأحمر» که در آن، «سرخي» در جايگاه صفت مرگ واقع شده که در

1.کتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص ۲۴۴، ح ۲۳۱۰.

2.روضة المتقين، ج ۱، ص ۱۷۸.

3.المجازات النبوية ، ص۷۷.

4.«غُبر» جمع «أَغبَر» به معناي غبارآلود است.

5.ر.ک : همان، ص۷۷.

صفحه از 203