امام در اين دعا، افزون بر شهادت به يگانگي خدا، او را با ويژگي برپاکننده عدالت ستود. قرآن نيز شهادت به يکتايي خداوند را با صفت «قائماً بالقسط» همنشين کرده است.
شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إلّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إلّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ. ۱
2. توحيد صفاتي: دومين مرتبه از توحيد، يکي دانستن صفات ذاتي خداوند مانند علم و قدرت او با ذات خداوندي است. به ديگر سخن صفات ياد شده جداي از ذات حق تعالي نيست. هميشگي بودن خداوند از صفاتي است که نميتوان از او جدا کرد. خداوند بوده است و خواهد بود. امام سجاد عليه السلام زوال ناپذيري خداوند را چنين توصيف کرد:
الْحَمْدُ للهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ، وَ الآْخِرِ بِلَا آخِرٍ يكُونُ بَعْدَهُ.۲
عبارت امام اشارهاي است به آيهاي از قرآن:
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَي ءٍ عَلِيمٌ. ۳
امام در دعاي خود معناي اول و آخر بودن خداوند را هم تبيين کرد تا اجمال نهفته در آيه برطرف شود. آيه قرآن پاسخي به پرسشي نهفته در ميان آدميان است که پيش از خدا چه کسي بوده است؟ خداوند با نزول اين آيه، هميشگي بودن خود را اعلام فرمود. امام سجاد در دعاي ديگري از صحيفه سجاديه اوصاف اول و آخر بودن خدا را به بياني ديگر تبيين کرد:
و انت الله لا اله إلّا انت، الاول قَبلَ کلِّ احدٍ و الآخِرُ بعدَ کلّ عددٍ.۴
با اين بيان، نامتناهي بودن خداي تعالي را ثابت کرد. اعداد نامتناهياند، زيرا هر عددي را نهايت فرض کنيم، ميتوان عدد ديگر بر آن افزود. امام علي بن الحسين عليه السلام از همين روش بهره برد و ماوراي عدد بينهايت را ـ که در تصور نيايد ـ خدا دانست.
علم خدا نيز از صفات ناگسستني از ذات اوست. امام در دعاي خود خدا را چنين خواند:
وَ يا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ، صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَفْضَحْنَا لَدَيكَ.۵
خداوند بر همه آنچه نهان و آشکار است، سيطره علمي دارد. اين نظريه اشارهاي لطيف به آيات قرآن است:
رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفِي وَ ما نُعْلِنُ وَ ما يخْفي عَلَي اللهِ مِنْ شَي ءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ. ۶
1.سوره آل عمران، آيه ۱۸.
2.الصحيفة السجادية، دعاي ۱.
3.سوره حديد، آيه ۳.
4.الصحيفة السجادية، دعاي ۴۷.
5.همان، دعاي۵.
6.سوره ابراهيم، آيه ۳۸.