شناخت زمان و جريانهاي آن دوره است: براي نمونه، دعاي دوم صحيفه سجاديه در توصيف پيامبر اعظم( است. ارزش عبارتهاي دعا هنگامي نمايان ميشود که حوادث سالهاي 85 تا 94 هجري را مرور کنيم. ۱ گستاخي نظام حاکم، سبب شد تا حاکم مکه در سال 89 هجري در سخنراني خود مقام خليفه را از رسول خدا( برتر بداند و چاه آب حفر شده به وسيله وليد بن عبدالملک را از زمزم با ارزشتر شمارد. ۲ در همين فضا امام سجاد عليه السلام در توصيف پيامبر( فرمود:
وَ الْحَمْدُ للهِ الَّذِي مَنَّ عَلَينَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيهِ صلي الله عليه و آله دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ، بِقُدْرَتِهِ الَّتِي لَا تَعْجِزُ عَنْ شَي ءٍ وَ إِنْ عَظُمَ، وَ لَا يفُوتُهَا شَي ءٌ وَ إِنْ لَطُفَ.۳
«مَنَّ» به معناي نعمتي بزرگ و سنگين است، هرچند در فرهنگ ما منّت مفهومي ناپسند دارد، اما حقيقت آن است که منعَم احساس خردي در برابر کسي ميکند که نعمتي بزرگ را در اختيارش نهاده است و ولي نعمت او هم نيست. از همين روي، فرزند در برابر نعمتهاي پدر و يا زن در برابر نعمتهايي که شوهر در اختيارش ميگذارد، احساس حقارت نميکند. امام سجاد عليه السلام در معرفي پيامبر از فعل «منّ» استفاده کرد تا بزرگي رسالت و مقام پيامبر( را برساند و از سويي، براي مسلماناني که با قرآن آشنايي دارند، نعمت بزرگ خداوندي را يادآورد:
لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يتْلُوا عَلَيهِمْ آياتِهِ وَ يزَكِّيهِمْ وَ يعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ. ۴
امام در قسمتي ديگر از همين دعا پيامبر( را «امام الرحمة» و «مفتاح البرکة» ميخواند. اين تعابير در سرزميني که حاکم آن، وليد بن عبد الملك را از ابراهيم خليل با برکتتر ميداند، بسيار پر معناست:
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ أَمِينِكَ عَلَي وَحْيكَ، وَ نَجِيبِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ صَفِيكَ مِنْ عِبَادِكَ، إِمَامِ الرَّحْمَةِ، وَ قَائِدِ الْخَيرِ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ.
با تأملي در آيات قرآن، رحمت و برکت پيامبر را ميتوان دريافت:
وَ ما أَرْسَلْناكَ إلّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ. ۵
1.سال تولد زيد بن علي، دهه هشتم هجري است و در حدود سالهاي ۷۵ تا ۸۰ به دنيا آمده است و امام نيز دعاهاي صحيفه را بر فرزندانش امام باقر و زيد املا کرده است. طبيعي است که زيد بايد در سنين تحمل حديث و نگارش آن بوده باشد. از اين روي، بررسي حوادث سالهاي ۸۵ تا ۹۴ موضوعيت دارد.
2.طبري در حوادث سال ۸۹ مينويسد: نافع مولي بني مخزوم گويد: شنيدم كه خالد بن عبد الله (حاکم مکه) بر منبر مكه مي گفت: «اي مردم كدام يك بزرگترند، جانشين مرد بر كسانش يا فرستاده وي سوي آنها؟ به خدا! اگر برتري جانشين را نمي دانيد، بدانيد كه ابراهيم خليل الرحمان آب خواست و خداي آب شور بدو داد، اما خليفه از او آب خواست و آب خوشگوار بدو داد». گويد: وليد بن عبد الملك ميان دو تپه، تپه طوري و تپه حجون، چاهي بكند كه آب آن را مي بردند در حوضي چرمين بر كنار زمزم مي نهادند تا برتري آن بر زمزم معلوم شود ( تاريخ الطبري، ج ۶، ص۴۴۰).
3.الصحيفة السجادية، دعاي ۲.
4.سوره آل عمران، آيه ۱۶۴.
5.سوره انبياء، آيه ۱۰۷.