آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 573

«مستدرك» تهيه نمايند و نقايص صحيح الكافى را برطرف سازند و سلامت جو را برقرار نمايند.
جناب آقاى سبحانى نوشته اند: «داورى ايشان درباره احاديث كافى شبيه به داورى قاضى در اطاق دربسته بدون شاهد و ناظر و بدون ارائه اصول دادرسى است. وى بايد قبلاً در مقدمه كتاب صحيح الكافى اصولى را كه ميزان تشخيص حق از باطل است، ارائه دهد و مقياس شناسايى حديث صحيح را از باطل مشخص سازد ...». ۱
در اين زمينه بايد به عرض خوانندگان برسانم كه هر كس كتابى تأليف مى كند با فكر و نظر خودش به وارسى مسائل مى پردازد و با آن محك و معيارى به تحقيق مى نشيند كه مشخصا كاربرد آن را تأييد مى كند. همين ثقة الاسلام كلينى كه مورد تقديس همگان است به تنهايى و بى اطلاع ديگران به تأليف كتاب كافى پرداخت، حتى در مقدمه آن اعتراف كرد و نوشت: «با اين اختلافات گسترده من نمى توانم حديث صحيحى را آن سان كه امامان مذهب بيان فرموده اند و راه تشخيص آن را به دست ما داده اند به درستى تشخيص بدهم. من با اتخاذ سند از ساده ترين فرموده امامان «بأيما أخذتم من باب التسليم وسعكم»، هر حديثى را كه شخصا درست بدانم انتخاب مى نمايم». و لذا مى بينيم كه تنها فتواى خويش و اعتقاد خودش را در نظر گرفته و ابدا به نقل احاديث مخالف نپرداخته است.
بعد از كلينى مرحوم صدوق آمد و احاديث شيعه را وارسى كرد و چون همه احاديث را حجت نمى دانست، براساس تشخيص و برآورد شخصى خود در اثناى سفر به شهر بلخ، آن جا كه حتى يك دانشمند شيعه حاضر نبود، تك و تنها به داورى نشست و فقيه من لا يحضره الفقيه را تأليف نمود.
سيره دانشمندان از قديم و جديد بر اين بوده است كه رحمت و رضوان خدا بر همه آنان باد. ۲

1.كيهان فرهنگى، پياپى ۳۳، ص ۳۰، ستون ۳.

2.ر.ك: معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۴۰ و ۱۰۴؛ فقيه من لا يحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۵۸.

صفحه از 612