آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 594

كلينى و يا خطاط و كاتب كلينى نبوده اند. اين مسئله هيچ مأخذ علمى ندارد. بلكه برداشتى است عاميانه از نسخه هاى كافى كه گاهى مى نويسد: «وفى نسخة النعمانى» و گاهى مى نويسد «وفى نسخة الصفوانى». در شرح حال صفوانى نوشته اند كه سواد خواندن و نوشتن نداشته و يا تظاهر مى كرده است كه سواد ندارم ۱ و لذا كتاب هاى او با املاء بر كاتب نسخه بردار تأليف شده است نه با دست خودش، تا چه رسد به نسخه بردارى كتاب كافى. اين مرد ساكن موصل بود و ملازم دربار آل حمدان و نزد آنان مقامى بسزا پيدا كرده بود و بعدها چنان كه طوسى در رجال خود مى نويسد به بغداد آمد و سكونت اختيار كرد. ابو عبداللّه نعمانى هم ساكن شهر حلب و ديار آن سامان بود و كاتب دربار آل حمدان. يعنى در مقامى پايين تر از وزارت خدمت مى كرد خاندان او به كتابت معروف اند. دخترش فاطمه را به ازدواج ابوالحسن على بن الحسين مغربى وزير سيف الدوله حمدانى درآورد و ابوالحسن با فاطمه دختر نعمانى بعد از يك دوره وزارت و قتل بكجور تركى به العزيز باللّه خليفه فاطمى پناهنده شد و در آن جا به وزارت و حكومت رسيد و فرزندش ابوالقاسم الحسين بن على بن الحسين بن ابى الحسين على بن محمد بن يوسف المغربى ۲ از دختر نعمانى در مصر به سال 307 متولد شد كه بعد از قتل پدر و برادر به شام و حلب آمد و سال ها وزارت كرد. به خاطر بسپاريد كه اگر در شرح حال يك راوى نوشته باشند «كان كاتبا» معناى آن، مقامى است سياسى و ادبى، فقط اگر بنويسند «كان وراقا» يعنى نسخه بردار كتاب حديث. ۳
7. آقاى جاودان شما نوشته ايد: «آنچه ايشان صحيح پنداشته اند به چه دليل بر ديگران حجت است؟ و چرا ديگران از اهل تحقيق نمى توانند احاديث فراوان ديگرى از كافى رئيس المحدثين كلينى را صحيح و معتبر بدانند؟».

1.فهرست طوسى، ص ۲۷۱؛ فهرست ابن النديم، ص ۲۷۸.

2.رجال نجاشى، ص ۲۹۸.

3.ر.ك: معجم الاسرات الحاكمة، ص ۲۱ ۲۲؛ النهاية، ج ۹، ص ۳۳۱.

صفحه از 612