کافي و اصول اربعمأة - صفحه 10

ضبط احاديث

شيعه در ثبت و ضبط احاديث پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام اهتمام ورزيده است و اين اهتمام به واسطه تأكيدات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر ثبت و ضبط سخنان حضرتش بوده است. برخى از اين احاديث را مى توان در كتب روايى، ابواب كتابت علم مشاهده كرد. ۱ و ترسيمى از اين اهتمام را مى توان در گواهى دانشمندان زيرين ديد:
1. سيد ابن طاووس در كتاب مهج الدعوات مى نويسد:
گروهى از اصحاب امام كاظم عليه السلام ـ از كسانى كه با وى بيعت كرده بودند و از شيعيان آن حضرت بودند ـ در مجلس آن امام حاضر مى شدند، در حالى كه الواح آبنوس لطيف و ميل هايى در آستين هاى خود داشتند. همين كه امام كاظم عليه السلام سخنى مى فرمود يا در موردى فتوا مى داد، آن گروه آنچه را شنيده بودند، در لوح ثبت مى كردند. ۲
2. شيخ بهايى در كتاب مشرق الشمسين مى گويد:
از مشايخ ما قدس سرهم به ما چنين رسيده است كه عادت اصحاب اصول، چنين بود كه هرگاه از يكى از ائمه حديثى مى شنيدند، به ثبت و ضبط آن در اصول خود مى پرداختند، تا مبادا به مرور زمان، تمام آن يا بخشى از آن دستخوش نسيان گردد. ۳
3. ميرداماد در راشحه 29 از رواشح خود مى نويسد:
گفته مى شود كه روش اصحاب اصول چنين بود كه هرگاه از يكى از ائمه عليهم السلام حديثى مى شنيدند، مبادرت به ضبط آن در اصول خود مى نمودند، بدون آن كه در اين كار تأخيرى روا دارند. ۴
4. احمد بن محمد بن موسى محدث و عالم مشهور قم ـ كه رئيس علماى شهر خود بوده است ـ مى گويد: در جستجوى حديث به كوفه رفتم. در آن جا حسن بن على وشاء را ملاقات كردم كه يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام بود. از او خواستم كتاب علاء بن رزين و أبان بن عثمان را بر من املاء كند. او مى گفت: من در اين مسجد نهصد نفر از مشايخ حديث را درك كرده ام كه همگى مى گفتند: حدثنى جعفر بن محمد، يعنى: جعفر بن محمد امام صادق عليه السلام به من چنين گفت. ۵

1.بحار الأنوار، كتاب العلم، ج ۲، ص ۱۴۷ ـ ۱۵۲.

2.مهج الدعوات، ص ۲۱۹ و ۲۲۰.

3.الذريعه الى تصاينف الشيعه، ج ۲، ص ۱۲۸.

4.همان مدرك.

5.سير حديث در اسلام، ص ۲۴ و ۲۵.

صفحه از 22