ميزان اعتبار احاديث كافى - صفحه 168

نقد امر نخست

اولاً. صريح عبارت نجاشى در احوال كلينى كه گفت «شَيخُ اَصْحابِنا في وَقْتِهِ بِالرّىِّ وَوَجْهُهُمْ» اين است كه وى مقيم رى بوده و در همان شهر مشغول نوشتن كتاب كافى بوده است، و تنها در اواخر عمرش بوده كه به بغداد كوچ كرده است. البته زمان رفتن او به بغداد و مدت اقامت او در آن شهر براى ما معلوم نيست، هر چند برخى گفته اند كه او دو سال آخر عمرش را در بغداد بوده است؛ از اين رو بسيار بعيد است كه شاگردانش در رى در طول اقامت ايشان در آن جا، از آن نسخه بردارى نكرده و آن را پخش نكرده باشند و در اين صورت، عرضه آن را به نواب و احتياط كارى در مورد كتابى كه پخش شده است، فايده اى ندارد. اين امر زمانى مفيد خواهد بود كه قبل از پخش صورت گيرد، تا مطالب مورد نياز اصلاح شود.
ثانيا. بين ايشان و نواب، ارتباط وجود نداشته است. شاهد آن اين است كه در هيچ كجاى كافى روايتى از نواب نقل حتى در مورد حضرت حجت(عج) است. اگر چنين ارتباطى وجود داشت، بايد احاديثى را از آنها نقل مى كرد.
ثالثا. اگر ايشان و يا يكى از شاگردانش، كتاب را به محضر يكى از نواب عرضه مى كرد، قطعا آن را در مقدمه كتاب كه پس از پايان كتاب نوشته شده است، متذكر مى شد. اما اين كه محدث نورى فرمودند: «كتاب هايى به اجداد بزرگوار امام زمان(عج) عرضه مى شد ولى در عين حال خبر آن شهرت نيافته است، بلكه فقط از يك و يا دو طريق براى ما نقل شده است» درست نيست، زيرا كتاب هاى مورد نظر ايشان پس از فوت نويسندگان شان عرضه شده است، به خلاف كافى كه ايشان فرمودند در زمان حيات كلينى عرضه شده است. به هر حال: روال طبيعى اين است كه اگر خود كلينى كتاب را به محضر نواب حضرت عرضه مى كرد. براى تثبيت موقعيت آن، قطعا آن را در مقدمه كتاب ذكر مى كرد.

صفحه از 174