تفسيرآيات قرآن كريم،از زبان ائمّه اطهارعليهم ‏السلام در « الكافي » - صفحه 103

باب بداء

باب بداء در «كتاب توحيد» نيز يكى ديگر از ابواب مهم و پر روايت الكافى است. اين موضوع، يكى از مسائل جنجال برانگيز و حساس در عقايد اسلامى است كه در ميان برخى عالمان اهل سنّت، بدفهمى ايجاد كرده است. از اين رو، كلينى، روايات رسيده در اين موضوع را گردآورى كرده و در آغاز باب، روايتى را نقل مى كند كه هيچ چيزى مانند بداء پرستش نمى شود و در تعريف و توصيف بداء، به آيات قرآن استشهاد مى شود، از آن جمله، امام صادق عليه السلام درباره آيه: « «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَآءُ وَ يُثْبِتُ» ؛ و خدا آنچه را خواهد، محو مى كند و آنچه را خواهد، ثبت مى نمايد»، فرمود :
مگر نه اين است كه محو شود چيزى كه اثبات بوده و ثبت شود چيزى كه نبوده است.
حمران مى گويد: از امام باقر عليه السلام درباره قول خداوند ـ عزّ و جلّ ـ : « «قَضَى أَجَلاًوَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ» ؛ مدّتى، معين كرد و مدت معيّن، نزد اوست»، پرسيدم، فرمود:
مقصود، دو مدّت است: مدّت حتمى و مدّت مشروط.
مالك جهنى مى گويد: از امام صادق عليه السلام درباره قول خداى تعالى: « «أَوَ لَا يَذْكُرُ الْاءِنسَـنُ أَنَّا خَلَقْنَـهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْـ?ا » ؛ مگر انسان به ياد ندارد كه ما او را آفريديم و هيچ نبود»، پرسيدم، فرمود:
نه اندازه گيرى و نه هست [موجود] شده بود.
درباره قول خداى تعالى: « «هَلْ أَتَى عَلَى الْاءِنسَـنِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْـ?ا مَّذْكُورًا » ؛ آيا بر انسان، زمانى از روزگار گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود؟»، پرسيدم. فرمود:
اندازه گيرى شده بود؛ ولى قابل ذكر نبود.

صفحه از 122