مصاحبه با آية اللّه‏ سيد احمد مددى - صفحه 325

جاى بحث روى رجال، روى كتاب و روايت مى رويم. فرق اساسى آن، اين است كه اگر راوى ، راوى آخر نباشد ، آقايان اهل سنّت، به بحث رجالى احتياج دارند ؛ ولى ما خيلى به آن احتياج نداريم . البته اعتراضات به الكافى زياد است و ما نمى خواهيم همه را اين جا بررسى كنيم .
يكى از اشكالات الكافى ، وجود رواتى چون سهل بن زياد است كه : «شَهِدَ عليه ابو جعفر احمد بن محمّد بن عيسى» و به تعبير نجاشى : «مكذب و اخرجه بالغلو قبل» ؛ امّا صدها حديث از سهل بن زياد در اين كتاب وجود دارد .
ما چهره هايى داريم كه هيچ توثيقى درباره ايشان نشده ، مثل محمّد بن على صَيْمَرى كوفىِ معروف . ما از اين شخص، ده ها حديث در كتاب الكافى داريم . با اين كه به اصرار خود احمد بن محمّد به قم آمد و در خانه خود احمد بن اسحاق بود ، امّا بعد كه فهميدند كذّاب است ، از قم بيرونش كردند. من هميشه عرض كرده ام كه قمى ها رواياتش را از كتاب هايشان بيرون نكردند. ما ده ها حديث در كتاب المحاسن برقى از محمّد بن على داريم. در الكافى هم همچنين و عبارت فضل بن شاذان هم در ذهنتان هست : «كذّابون مشهورون خمسة ، اشهرهم ابو سمينه».
مطلع هستيد كه در اهل سنّت، كذّاب، وضّاع و دجّال و امثال اينها زياد داريم. كذّاب هاى ماهرى بودند كه به سرعت، جعل حديث مى كردند ، مثل احمد بن قاسم جويبارى (كه اهل جويبار هرات است؛ نه جويبار ايران) . درباره اش نوشته اند : «كان وَضَعَ الحديث من فوره». چند تا سند را حفظ كرده بود و در هر مناسبتى، يك حديث جعل مى كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله اين را گفته است. او بين اهل سنّت، معروف است كه يك دجالِ غريبى بوده است. متأسّفانه احاديث او در كتاب هاى ما هم وارد شده است .
ما در رجال حديثمان چند نفر داريم كه مشهور به جعل هستند . يكى اصم بصرى است (در بصره) و ديگرى محمّد بن على كوفى (در كوفه). ما ديگر اشهر از او نداريم . او اشهر الكذّابين است . ده ها حديث او در كتاب الكافى موجود است.

صفحه از 368